چگونه مربیگری به رهبران انعطافپذیر و تیمهای موفق شکل میدهد
نظرات بیان شده توسط مشارکت کنندگان کارآفرین مربوط به خود آنهاست.
وقتی برای اولین بار تجارتم را شروع کردم، کلمه “مربی” برایم انتزاعی بود. فکر میکردم کارآفرینان موفق داستانهایشان را به ما الهام میبخشند و از طریق دانش، عزم خود – و شاید کمی شانس – به همه چیز میرسند. اما تجربه واقعی بسیار پیچیدهتر بود. پشت هر موفقیت بزرگی کسی است که به هدایت این راه کمک کرده، سوالات درستی را مطرح کرده و آنها را در مسیر درست راهنمایی کرده است.
امروز، من 100% مطمئن هستم که نقش یک گورو در موفقیت یک شرکت قابل اغراق نیست. اما رسیدن به این نقطه از درک زمان برد. این زمان پر از اشتباهات خاص، درک و نوع کمکی بود که همیشه در زمانی که باید قدردانش نبودم. و اکنون، من دوست دارم برخی از درس های شخصی و حرفه ای را که در این راه آموخته ام به اشتراک بگذارم.
مطالب مرتبط: مربی باشید: 4 راه ساده برای تغییر زندگی
درس شماره 1. شما نمی توانید این تجربه را بخرید
وقتی اولین کسب و کارم را شروع کردم، متقاعد شدم که همه چیز را فهمیده ام. و این کاملاً طبیعی است – کارآفرینان جوان اغلب به منحصر به فرد بودن خود اعتقاد دارند. ما برنامههای بلندپروازانهای میسازیم و همیشه متوجه نمیشویم که راه پیش رو نه تنها شامل پیروزیها، بلکه چالشهای فراوانی نیز میشود.
در آن زمان، فکر میکردم توانایی من در یادگیری سریع و تصمیمگیری در پرواز تنها چیزی است که نیاز دارم. اما در عرض چند ماه، متوجه شدم که پیچیدگی اداره یک شرکت را دست کم نگرفته بودم – ارزش تجربه را کاملا نادیده گرفته بودم. اولین بحران بزرگ من، یک بحران مالی، مرا وادار کرد تا از یک همکار پیشرفته تر مشاوره بگیرم. و خنده دار است – من حتی آن را به عنوان مربی تشخیص ندادم. به نظر می رسید فقط یک راه حل سریع برای یک مشکل است. اما آن گفتگو همه چیز را تغییر داد.
همکارم راه حل های آماده ای به من نداد. در عوض، او سؤالاتی پرسید که مرا عمیقاً به فکر فرو برد:چرا فکر می کنید این رویکرد کارساز خواهد بود؟؟” و “این تصمیم در یک سال آینده چگونه بر کسب و کار شما تأثیر خواهد گذاشت؟”
این سوالات مبنای اولین تلاش واقعی من برای تحلیل استراتژیک بود. سپس، متوجه شدم که تجربه واقعی فقط دانش نیست – این توانایی دیدن فراتر از موقعیت فوری است.
مطالب مرتبط: شما به یک مربی نیاز دارید. اینجا جایی است که یکی را به صورت رایگان پیدا کنید
درس شماره 2. راهنمای هرج و مرج
استارت آپ ها ذاتا آشفته هستند. ایده های جدید، منابع محدود و عدم قطعیت دائمی محیطی را ایجاد می کند که همه نمی توانند آن را تحمل کنند. در یک لحظه متوجه شدم که هرج و مرج بر تیم من نیز تاثیر گذاشته است. آنها شروع به پرسیدن سؤالاتی کردند که من پاسخی برای آنها نداشتم، که فقط بر تنش افزود.
آن موقع بود که با یک کارآفرین باتجربه که در یک رویداد ملاقات کرده بودم تماس گرفتم. او اولین مربی واقعی من شد – من برای به دست آوردن دانش او پول پرداخت کردم. او به من کمک کرد ساختار بیشتری را به تیمم بیاورم و همچنین به من یاد داد که چگونه استرس را مدیریت کنم، وظایف را به طور موثر واگذار کنم و تعادل مناسبی بین سرعت و کیفیت برقرار کنم.
یکی از ارزشمندترین نتایج کار ما این بود: «یلازم نیست همه چیز را بدانید، اما باید بدانید چه کسی می تواند کمک کنداین نقل قول به یک اصل راهنما در کار من تبدیل شد. به من یادآوری کرد که مربیگری همیشه به معنای دریافت پاسخ نیست، بلکه به این معنی است که بتوانید سؤالات درست بپرسید و بازخورد عینی در مورد ایده های خود دریافت کنید.
درس شماره 3. بیشتر از نصیحت
مربیان اغلب به عنوان منابع مشاوره تجاری و راهنمایی استراتژیک دیده می شوند. اما در تجربه من، آنها نقش بزرگ دیگری را ایفا کردند: وقتی شروع به شک کردم به من انگیزه دادند. این امر به ویژه در دوره سختی با استارتآپ دوم من مهم بود، زمانی که در تلاش برای جمعآوری بودجه با موانعی مواجه شدیم.
پس از اینکه یکی از سرمایه گذاران بالقوه ما را رد کرد، به نظر می رسید که پروژه در حال از هم پاشیدن است. آن وقت بود که مربی ام به من گفت:اجازه ندهید یک رد شدن آینده استارتاپ شما را مشخص کند. از شکست هایتان بیشتر یاد خواهید گرفت تا از موفقیت هایتان“
این کلمات دیدگاه مرا تغییر داد. آنها مرا تشویق کردند که در رویکرد جمع آوری کمک های مالی تجدید نظر کنم و به من کمک کردند که عقب ماندگی ها را فرصتی برای رشد و تفکر بدانم. این تشویق به اندازه هر توصیه استراتژیک ارزشمند بود – به من انعطاف پذیری برای ادامه حرکت به جلو داد.
مطالب مرتبط: 6 عاملی که باید هنگام انتخاب مربی در نظر بگیرید
درس شماره 4. خودخواه نباش
با گذشت زمان، متوجه شدم که مربیگری فقط چیزی نیست که من به آن نیاز داشته باشم – این چیزی است که تیم من باید داشته باشد. در حالی که من نقش مربی را برای کارمندان خود در زمینه های خاص به عهده گرفتم، متوجه شکاف هایی در تخصص شدم که نیاز به راهنمایی خارجی داشت.
من اعضای اصلی تیمم را وادار کردم تا مربیان خارجی پیدا کنند که بتوانند با آنها مشورت کنند. در ابتدا، این ایده با شک و تردید مواجه شد. با این حال، پس از اینکه دیدگاهم را توضیح دادم، آنها موافقت کردند که آن را امتحان کنند. این یک آزمایش به نظر می رسید زیرا هیچ یک از ما نمی دانستیم دقیقاً چه چیزی باید انتظار داشته باشیم یا چگونه در شرکت ما کار می کند.
نتایج فراتر از انتظار ما بود. طی شش ماه بعد، تیم من اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد، درک عمیق تری از نقش های خود به دست آورد و شروع به پیشنهاد راه حل های جدید کرد. زمانی که جلسه ویدیویی بعدی خود را داشتیم، برای همه مشخص بود که آزمایش موفقیت آمیز بوده است. مربیگری به هر فرد درگیر در آزمایش کمک کرد و در عین حال کل سازمان را ارتقا داد.
چرا این مهم است
امروز با کار کردن با استارت آپ های مختلف، می بینم که یک مربی چقدر می تواند برای موفقیت یک شرکت دگرگون کننده باشد. آنها افرادی هستند که دانش را به اشتراک میگذارند، مانند شریکهایی که به شما کمک میکنند تا از دامها دوری کنید، فرصتهایی را که ممکن است از دست دادهاید شناسایی کنید و زمانی که شرایط سخت میشود به پیشروی ادامه میدهند. آنها معلمی هستند که در حین تماشای رشد شما، تخصص خود را به شما منتقل می کنند و دوستان صادقی هستند که اجازه نمی دهند احساسات قضاوت آنها را مخفی کند.
در مربیان استارتآپ، فرهنگ سازمانی سازگار است، در حالی که تصمیمها سریعتر گرفته میشوند، اشتباهات بهطور مؤثرتر تصحیح میشوند و تیمها منسجمتر کار میکنند. این یک تصادف نیست مربیان ضمن ایجاد محیطی که در آن دانش منتقل میشود، راهنمایی میکنند و تداوم و رشد را از نسلی به نسل دیگر تضمین میکنند.
داستان شخصی و حرفه ای من به من کمک کرد تا بفهمم که مربیگری پایه محکمی برای رشد است. هر استارتآپی با چالشهایی مواجه است، اما داشتن مربی مناسب به آنها کمک میکند تا سریعتر و با ضررهای کمتری بر آنها غلبه کنند – چه از نظر منابع، زمان یا استعداد.
https://www.entrepreneur.com/starting-a-business/how-mentorship-shapes-resilient-leaders-and-thriving-teams/483864