چگونه صداقت وحشیانه تجارت من را از سقوط نجات داد (دو بار)

چگونه صداقت وحشیانه تجارت من را از سقوط نجات داد (دو بار)

نظرات بیان شده توسط مشارکت کنندگان کارآفرین مربوط به خود آنهاست.

این ممکن است از جانب یک کارآفرین احمقانه به نظر برسد، اما من همیشه یک چیز برای صداقت داشته ام. من از دروغگویی و گمراه کردن متنفرم زیرا به ناچار مشکلات بیشتری را ایجاد می کنند و چالش های غیرضروری را هم در زندگی شخصی و هم در فعالیت های تجاری ایجاد می کنند.

مسلماً، این یک احساس رایج در دنیای تجارت نیست، جایی که شعار “تقلبی تا زمانی که آن را بسازی” همچنان با صدای بلند به صدا در می آید، جایی که اکثریت قریب به اتفاق صاحبان مشاغل به شدت از هرگونه شکست می ترسند و جایی که دادگاه ها برای گرفتن پذیرش نیاز دارند. از گناه، بی کفایتی یا تخلف.

به‌عنوان مدیر سرمایه‌گذاری سابق در یک صندوق VC، من یک صندلی در ردیف اول کارآفرینی در صحنه استارت‌آپ داشتم، که دود و آینه مانند یک کالا معامله می‌کند. اجازه دهید به شما بگویم – تقریباً هرگز درباره دروغگویی آشکار نیست. در بیشتر موارد، این در مورد پیچاندن واقعیت برای ایجاد یک روایت مناسب است، به عنوان مثال، معیارهای رشد گیلاس برای تجلیل از شرکت، جلب نظر مشتریان با وجود شکایات قانونی، دادن قول هایی که انجام آنها تقریباً غیرممکن است و غیره.

برخی از شرکت‌ها، مانند Theranos، موفق می‌شوند همه را – حتی سرمایه‌گذاران – را فریب دهند و به داستان‌های موفقیت بزرگ تبدیل شوند، هرچند گاهی کوتاه‌مدت. اما بیشتر استارت آپ ها نمی توانند این کار را ادامه دهند. در ایالات متحده، نیمی از استارت آپ ها به سال پنجم خود نمی رسند.

مطالب مرتبط: از برند خود با این استراتژی ها برای مبارزه با اطلاعات نادرست در تجارت دفاع کنید

البته، شکست همیشه به خاطر اعمال ناصادقانه نیست. دلایل قانونی بیشماری برای زیر بار رفتن یک شرکت وجود دارد.

اما من می‌دانم که در آن مقطع حساسی که شرکت شما در معرض خطر است، چگونه است، و می‌دانم وسوسه این را دارم که با یک دروغ سفید به ظاهر کوچک از آن عبور کنم، به این امید که بتوانم چهره خود را حفظ کنم تا زمانی که اوضاع در آینده خوب شود.

در واقع من چندین بار آنجا بوده ام. و هر بار، من و کسب‌وکارم با تسلط بر مسائل و برخورد با آن‌ها با صداقت و شفافیت بی‌رحمانه‌تر در طرف مقابل ظاهر شده‌ایم. امیدوارم تجربه من بتواند شما را تشویق کند که همین کار را انجام دهید – نه فقط به این دلیل که کار درستی است، بلکه به این دلیل که معتقدم تجارت خوبی است.

1. شفافیت در بحران

استارت آپ من، Supliful، یک پلت فرم CPG با برچسب سفید است. مشتریان ما کارآفرینان هستند – اینفلوئنسرها، شرکت‌ها و صاحبان مشاغل آنلاین که به دنبال راه‌اندازی نام‌های تجاری با برچسب خصوصی خود هستند. بر این اساس، هنگامی که کسب و کار ما با مشکل مواجه می شود، این مشکل در زنجیره طنین انداز می شود و بر عملکرد مشتریان ما تأثیر می گذارد.

یکی از این موارد اخیر در ژانویه 2024 بود، زمانی که در واکنش به رشد سریع کسب و کار، در حین نقل مکان به انبار بزرگتر با مشکلات عملیاتی زیادی مواجه شدیم. زمان انجام ما بسیار کند بود که منجر به شکایت کاربران ما شد. تحویل به موقع هسته اصلی تجارت ما است. اگر تاخیر در تحویل داشته باشیم، مشتریان خود را در نظر مشتریان خود مانند احمق جلوه می‌دهیم – یک قاتل مطمئن کسب‌وکار و نه چیزی که یک شبه قابل اصلاح باشد.

به جای قول دادن به غیرممکن‌ها، نادیده گرفتن شکایات یا تسلیم شدن، یک جلسه «هر چیزی از من بپرس» با مشتریان خود راه‌اندازی کردم. من در مقابل آنها ایستادم، اجازه دادم نگرانی ها و شکایات خود را بیان کنند و صادقانه اعتراف کنم که کجا کوتاهی کرده ایم. پس از آن، من مستقیماً به مسائل پرداختم، وضعیت فعلی خود را به تفصیل توضیح دادم و یک نقشه راه واقع بینانه برای زمان حل شدن مسائل ارائه کردم.

مشتریان ما نیز کارآفرین هستند، بنابراین آنها درک می کنند که داشتن دردسرهای رشد کسب و کار چگونه است. آنها همچنین شفافیت را دوست داشتند و از اطلاع کامل از آنچه که دقیقاً با ارائه‌دهنده خدماتشان می‌گذرد، قدردانی کردند و تصویر واضح‌تری از نه تنها کسب‌وکار ما، بلکه کسب‌وکار آنها نیز به دست آوردند. مهمتر از همه، ما همچنین نقشه راهی را که به آنها وعده داده بودیم، انجام دادیم.

2. تسلط بر اشتباهات خود

خیلی زودتر در سفر Supliful، ما یک مشکل متفاوت با یک جزء به همان اندازه مهم از ارائه خود داشتیم – ما با یک مشکل عمده در کیفیت یکی از محصولات خود مواجه شدیم. شکایات مشتریان در حال انباشته شدن بود و مشخص شد که یکی از تامین کنندگان ما استانداردهای لازم را رعایت نمی کند.

باز هم، می‌توانستیم سعی کنیم این را زیر فرش بکشیم، ادعا کنیم همه چیز با محصول خوب است یا بهانه‌هایی برای رد کردن سرزنش بسازیم. اما واقعیت این بود که تضمین کیفیت محصول برای مشتریان ما مسئولیت ماست و هیچ کس دیگری. اگر تامین کننده آن را قطع نکرد، پس وظیفه ماست که یک بهتر پیدا کنیم.

ما نگاهی دقیق به بازخورد مشتریان انداختیم و مشکل را آشکارا با آنها تصدیق کردیم. ما یک عذرخواهی صمیمانه فرستادیم، اقداماتی را که برای رسیدگی به مشکلات کیفیت انجام می‌دادیم توضیح دادیم و با ارائه بازپرداخت یا جایگزینی، مسئولیت مالی را بر عهده گرفتیم، حتی اگر شرکت ما قبلاً با آب‌های ناخوشایند روبرو بود.

با نگاهی به گذشته، بهایی که ما برای حفظ مشتریان خود پرداختیم، یک سرمایه گذاری ارزشمند بود – برخی از کسانی که در آن زمان بسیار خشمگین بودند، برخی از بزرگترین مشتریان امروز ما هستند. مجدداً، مشتریان از صداقت، شفافیت و تعهد ما برای حل این مشکل قدردانی کردند. در داخل، ما را بر آن داشت تا تامین کنندگان قابل اعتمادتری پیدا کنیم و از کیفیت بهتر محصول در حرکت رو به جلو اطمینان حاصل کنیم.

مطالب مرتبط: 6 راه برای ایجاد اصول پایدار در تجارت شما

صداقت تجارت خوبی است

امروز، شفافیت و صداقت سنگ بنای کسب و کار ما است. برای مثال، من مرتباً داده‌های کسب‌وکار و به‌روزرسانی‌های عملکردم را در لینکدین به اشتراک می‌گذارم – حتی زمانی که ارقام تصویر نامطلوبی را نشان می‌دهند. صداقت وحشیانه لزوماً نباید یک کار واکنشی باشد که برای زمانی که فحش ها به طرف هواداران ضربه می زنند محفوظ است.

به اشتراک گذاشتن داستان ما به صورت عمومی و مستقیم پرداختن به همه مسائل باعث ایجاد اعتماد با همه شرکا می شود. این به صاحبان کسب‌وکار جدید این اطمینان را می‌دهد که با ما شریک شوند و مشتریان بلندمدت ما با ما همراه باشند. همچنین از نظر رشد کسب و کار با بیل برگشته است.

البته گاهی صداقت دردناک است. قبول کردن اشتباهات کار آسانی نیست، به خصوص وقتی می دانید که آنها بر دیگران تأثیر منفی گذاشته اند. اما انجام این کار برای رسیدن به هدف نهایی، یعنی ایجاد یک کسب و کار قوی و پایدار که بتواند هر طوفانی را پشت سر بگذارد، حیاتی است.

مجله ترفندهای اینستاگرام

https://www.entrepreneur.com/growing-a-business/how-brutal-honesty-saved-my-business-from-going-under/477263

دیدگاهتان را بنویسید