چگونه این 5 بنیانگذار حق رای دادن را برای همیشه تغییر دادند
نظرات بیان شده توسط مشارکت کنندگان کارآفرین مربوط به خود آنهاست.
راه موفقیت در فرنچایز به ندرت آسان است. هر یک از این بنیانگذاران با مبارزات شخصی، موانع و لحظات شک و تردید مواجه شدند. اما آنها به راه خود ادامه دادند. این داستانها بیش از ساختن کسبوکارها هستند – آنها در مورد چرخش هستند چالش ها به پیروزی و اثبات اینکه، گاهی اوقات، قوی ترین ایده ها از سخت ترین زمان ها می آیند.
مطالب مرتبط: در نظر گرفتن مالکیت فرانشیز؟ اکنون شروع کنید تا لیست شخصی سازی شده خود را از حق رای دادن پیدا کنید که با سبک زندگی، علایق و بودجه شما مطابقت دارد.
آن بیلر – چوب شور عمه آنه
تصور کنید یک پایه چوب شور کوچک باز کنید – نه برای شهرت یا ثروت، بلکه به عنوان راهی برای بهبودی. سفر آن بیلر با دلشکستگی آغاز شد. او دختر خردسال خود را در یک تصادف غم انگیز از دست داد، دردی که هیچ پدر و مادری نمی توانند تصور کنند. او به چیزی نیاز داشت تا او را از میان غم و اندوه بکشاند. بنابراین، او یک پایه چوب شور کوچک را باز کرد. هدف او؟ پول جمع آوری کنید تا یک مرکز مشاوره راه اندازی کنید تا به دیگرانی که درگیر مشکلات خودشان هستند کمک کنید.
شروعی فروتنانه بود. فقط یک غرفه در یک بازار محلی، با آن که هر چوب شور را با دست میچرخاند و میپیچد. اما مشتریان به چیزی فراتر از طعم جذب می شدند. آنها گرمای آن، عشقی که او به تجارتش میکرد و تعهدش به چیزی بزرگتر از چوب شور را احساس کردند. به زودی خبر پخش شد.
چیزی که با یک پایه شروع شد به صدها نفر تبدیل شد. Auntie Anne’s به برندی تبدیل شد که به خاطر چوب شور ساده و خوشمزه و داستان پشت آنها شناخته می شود. سفر او یادآوری است: گاهی اوقات، معنیدارترین موفقیتها از عمیقترین شکستهای ما ناشی میشوند. داستان آن به ما می آموزد که با هدف، حتی کوچکترین شروع می تواند تأثیر زیادی داشته باشد.
موارد مرتبط: 100 روز بحرانی اول ورود به سیستم – آنچه احتمالاً نادیده میگیرید که میتواند استخدام جدید شما را ایجاد کند یا خراب کند
Jimmy John Liautaud – جیمی جان
زمانی که جیمی جان لیاتود به سختی از دبیرستان فارغ التحصیل شد، گزینه های او کم بود: به ارتش بپیوندد یا تجارت خود را راه اندازی کند. جیمی با وام 25000 دلاری از پدرش تصمیم گرفت تا به پدرش کمک کند.
بنابراین، او یک ساندویچ فروشی باز کرد. استخوان برهنه بود. بدون تجهیزات فانتزی، بدون علائم زرق و برق دار. او حتی نمیتوانست یخ برای نوشابهها بخرد – همه چیز در دمای اتاق سرو میشد. اما جیمی ناقص بود و در دانستن آنچه مردم دوست دارند مهارت داشت. او روی مواد اولیه تازه، خدمات سریع و بازاریابی مردمی تمرکز کرد.
او خانه به خانه می رفت، نمونه ها را پخش می کرد و با هر کسی که گوش می داد صحبت می کرد. و کار کرد. آرام آرام، ساندویچ فروشی کوچک جیمی شروع به جذب طرفداران وفادار کرد. این فقط ساندویچهایی نبود که مردم دوست داشتند، بلکه اراده و اراده جیمی بود. او محصولی نمی فروخت. او تکه ای از خودش را به اشتراک می گذاشت.
امروزه، جیمی جان با هزاران مکان، نامی آشناست. داستان او ثابت می کند که رویاهای بزرگ نیازی به شروع بزرگ ندارند. گاهی اوقات، تنها چیزی که لازم است کمی شجاعت و تمایل برای شروع کوچک است.
مطالب مرتبط: اسرار اداره بیش از 20 کسب و کار را به عنوان یک کار جانبی بیاموزید — پیدا کردن و پرورش «افراد STIC» خود
فرد دلوکا – مترو
فرد دلوکا فقط 17 سال داشت که 1000 دلار قرض کرد تا اولین ساندویچ فروشی خود را باز کند. او به راهی برای پرداخت هزینه های کالج نیاز داشت و متوجه شد که یک تجارت کوچک می تواند کمک کند. نام این فروشگاه «زیردریاییهای سوپر پیت» بود، با تم مترو عجیب و غریب که از شهر نیویورک الهام گرفته شده بود.
رویکرد فرد ساده بود: مواد اولیه تازه و ساندویچ های قابل تنظیم. او معتقد بود که مردم باید بتوانند غذاهای خود را، آنطور که دوست دارند، درست کنند. او بودجه بازاریابی زیادی یا مکان شیک نداشت. فقط یک پیشخوان، مقداری مواد و یک لبخند دوستانه.
و کار کرد. مشتریان انعطاف پذیری و تازگی را دوست داشتند. به زودی، مغازه کوچک فرد مورد علاقه محلی شد. او تصمیم گرفت نام تجاری خود را تغییر دهد و آن را “Subway” نامید و شروع به بررسی ایده فرنچایز کرد. آن یک فروشگاه کوچک به یک زنجیره جهانی با هزاران مکان در سراسر جهان تبدیل شد.
داستان فرد یادآوری است که حتی کوچکترین ایده ها نیز می توانند بیشترین تاثیر را داشته باشند. با کمی دید و تعهد زیاد، می توانید یک ساندویچ فروشی ساده را به یک امپراتوری تبدیل کنید.
موارد مرتبط: به فهرست تامین کنندگان برتر حق امتیاز کارآفرین 2024 مراجعه کنید
سرهنگ هارلند سندرز – KFC
داستان سرهنگ هارلند سندرز گواهی بر انعطاف پذیری است. سفر او تا 65 سالگی شروع نشد. بیشتر مردم بازنشسته می شدند، اما سرهنگ نه. بعد از اینکه رستوران کنار جادهاش به دلیل تغییر مسیر جدید بزرگراه بسته شد، سندرز چیزی جز دستور پخت مرغ سوخاری و اراده برای ادامه راه نداشت. بنابراین، زودپزش را جمع کرد، وارد جاده شد و شروع به چیدن مرغش به رستوران های محلی کرد. هرچیزی بود جز پر زرق و برق. او با رد شدن روبرو می شد، اغلب در ماشینش می خوابید و به هر کسی که آن را امتحان می کرد نمونه رایگان می داد.
اما سندرز استعفا نداد. در نهایت، او یک رستوران دار را متقاعد کرد که مرغ خود را به منو اضافه کند. و این نقطه عطف بود. اخبار منتشر شد و به زودی مرغ سوخاری کنتاکی در سراسر کشور پخش شد. در نهایت، آن را به یکی از شناخته شده ترین فرنچایز در جهان تبدیل شد.
داستان سرهنگ درس استقامت است. سن، شکست، طرد شدن – هیچ کدام مهم نبود. او به مرغش ایمان داشت و به خودش هم ایمان داشت. سفر او گواه این است که برای تعقیب یک رویا هرگز دیر نیست.
مرتبط: کنترل زندگی خود را از طریق فرانشیز (وبینار)
ری کروک – مک دونالد
ری کروک مک دونالد را اختراع نکرد، اما آن را به امپراتوری امروزی تبدیل کرد. کروک در 52 سالگی یک فروشنده دستگاه میلک شیک بود و برای تامین مخارج زندگی خود تلاش می کرد. سپس با یک دکه کوچک برگر که توسط برادران مک دونالد اداره می شد روبرو شد. آنها چیزی منحصر به فرد داشتند – غذای سریع، ثابت و مقرون به صرفه. کروک پتانسیل را دید و تصمیم گرفت با برادران متحد شود و در نهایت آنها را بخرد.
کروک ایده برادران مک دونالد را پذیرفت و آن را افزایش داد. او روشهای خط مونتاژ، استانداردهای کیفیت سختگیرانه و تاکید بر ثبات را معرفی کرد. هر برگر، هر سرخ کردنی، هر میلک شیک هر بار به همین شکل درست می شد. این یک ایده ساده بود، اما قدرتمند بود. مشتریان دقیقاً میدانستند که چه چیزی را در هنگام ورود به a مک دونالد، مهم نیست کجا بودند.
داستان ری درباره اختراع چیز جدیدی نیست. این در مورد انجام درست اصول اولیه و افزایش آن است. تعهد او به کارایی و ثبات، نه تنها مک دونالد را تغییر داد، بلکه کل صنعت فست فود را تغییر داد. سفر او یادآور این است که گاهی اوقات، موفقیت در مورد نوآوری زرق و برق دار نیست، بلکه در مورد کامل کردن موارد ضروری است.
این بنیانگذاران فقط کسبوکار نمیسازند، بلکه میراثهایی نیز ساختهاند. آنها مبارزات، قدرت و دیدگاه های منحصر به فرد خود را به چیزی بزرگتر از خودشان تبدیل کردند. هر یک از آنها با مجموعه ای از خود روبرو شدند چالش ها، از ضرر شخصی گرفته تا شکست های مالی تا رد شدن های بی شمار. اما آنها جلو رفتند. آنها به چیزی که می ساختند اعتقاد داشتند.
امروزه این برندها نام های معروفی هستند. و داستان های آنها یادآور قدرتمندی است که موفقیت چیزی بیش از پول یا شهرت است. این در مورد انعطاف پذیری، شجاعت، و تمایل به ادامه دادن است، حتی زمانی که احتمالات علیه شما وجود دارد.
آیا می خواهید از این سفرها درس بگیرید؟ یک صفحه از کتاب بازی آنها را بردارید. رویای بزرگ داشته باشید، کوچک شروع کنید و ادامه دهید. زیرا شما هرگز نمی دانید – ایده کوچک شما ممکن است به چیز بزرگ بعدی تبدیل شود.
مطالب مرتبط: بدانید کدام برندها برای طولانیترین مدت در امتیاز امتیاز 500 قرار گرفتهاند و در «تالار مشاهیر» جدید ما رتبه کسب کردهاند.
https://www.entrepreneur.com/franchises/how-these-5-founders-changed-franchising-forever/482138