نحوه انتخاب مدل کسب و کار مناسب

آغاز سفر کارآفرینی گامی نشاط آور به سمت ایجاد یک میراث است. با این حال، ریسک‌ها زیاد است – تقریباً می‌دانیم که 90 درصد استارت‌آپ‌ها شکست می‌خورند. یک نظرسنجی اخیر توسط Failory به بررسی چرایی این تعداد در سال 2024 پرداخت. بیش از نیمی از مشاغل شکست خورده به شکست بازاریابی اشاره کردند. به طور خاص، 34 درصد تناسب ضعیف بازار را به عنوان یک عامل مهم ذکر کردند.

این امر باعث می‌شود که انتخاب مدل کسب‌وکار مناسب در سال 2024 برای اطمینان از موقعیت صحیح شما در بازار، مهم‌تر از همیشه باشد. همسو کردن مدل کسب و کار شما با خواسته های بازار و ارزش های شخصی کلیدی برای اجتناب از این آمار است.

با بررسی مزایا و چالش‌های مدل‌های مختلف، از پشتیبانی ساختاریافته فرانشیز گرفته تا سازگاری انعطاف‌پذیر استارت‌آپ‌های ناب، ارزیابی اینکه چگونه هر کدام با اهداف بلندمدت و نیازهای فوری شما همسو می‌شوند، مهم است.

مطالب مرتبط: 7 عنصر یک مدل کسب و کار قوی

1. رویکرد ساختاریافته فرانشیز

فرانچایز یک مسیر ساختاریافته برای مالکیت کسب و کار ارائه می دهد که امنیت یک سیستم اثبات شده را با هیجان کارآفرینی ترکیب می کند. یکی از مزایای اصلی فرنچایز، عملیات کلید در دست آن است. به فرنچایزها یک طرح تجاری آماده ارائه می شود که به طور قابل توجهی نرخ شکست راه اندازی را در مقایسه با سرمایه گذاری های مستقل کاهش می دهد. این مدل با شناخت برند و وفاداری مشتری همراه است که می تواند از روز اول دارایی های ارزشمندی باشد.

برای مثال مک دونالد را در نظر بگیرید. با بیش از 38000 مکان در سراسر جهان، صاحبان امتیاز مک دونالد از قدرت یک نام تجاری شناخته شده در سطح جهانی و یک پایگاه مشتری وفادار بهره مند می شوند و بسیاری از خطرات ناشی از شروع یک تجارت جدید را کاهش می دهند. مک دونالد به فرنچایزهای خود آموزش و پشتیبانی گسترده ای ارائه می دهد که همه چیز از عملیات فروشگاه گرفته تا مدیریت مالی و کمپین های بازاریابی را پوشش می دهد. این تضمین می‌کند که فرنچایزها می‌توانند بدون ایجاد بار ساختن این سیستم‌ها از ابتدا روی رشد واحدهای تجاری خود تمرکز کنند.

مک دونالد این مدل را با ساده سازی فرآیندها و استفاده از زنجیره تامین گسترده خود به کمال رسانده است. فرنچایزها از مزیت خرید عمده، تامین کنندگان مستقر و کمپین های تبلیغاتی قدرتمند بهره مند می شوند. این ساختار پشتیبانی به مالکان جدید کمک می‌کند تا از بسیاری از دام‌هایی که کسب‌وکارهای مستقل با آن‌ها روبه‌رو هستند، مانند کیفیت ناسازگار یا تلاش‌های پرهزینه بازاریابی، اجتناب کنند.

با این حال، فرنچایز با چالش هایی همراه است. در مورد مک دونالد، سرمایه گذاری اولیه قابل توجه است و اغلب بین 1.3 تا 2.3 میلیون دلار متغیر است. فرانچایزها همچنین باید حق امتیازهای مستمری را بپردازند، معمولاً 4-5٪ از فروش ناخالص، که می تواند بر سودآوری بلندمدت تأثیر بگذارد. علاوه بر این، در حالی که فرنچایزها از شهرت جهانی مک‌دونالد بهره می‌برند، باید دستورالعمل‌های عملیاتی سخت‌گیرانه را رعایت کنند و فضای کمی برای خلاقیت یا سازگاری محلی باقی بگذارند. مک دونالد کنترل دقیقی بر همه چیز از منو گرفته تا چیدمان فروشگاه دارد که آزادی کارآفرینی را محدود می کند.

برای کارآفرینانی که به ساختار و حمایت از یک برند تثبیت شده جذب می‌شوند، فرانشیز می‌تواند مسیری کم‌خطر برای موفقیت باشد. با این حال، هنگام در نظر گرفتن این مدل، سنجیدن تعهدات مالی و عدم انعطاف عملیاتی مهم است.

2. مدل مبتنی بر اشتراک

مدل‌های مبتنی بر اشتراک چندین مزیت قانع‌کننده برای کسب‌وکارهایی که به دنبال ایجاد یک جریان درآمد ثابت و قابل پیش‌بینی هستند، ارائه می‌کنند. این مدل با اطمینان از اینکه درآمد به طور منظم از طریق اشتراک های ماهانه یا سالانه ایجاد می شود، غیرقابل پیش بینی بودن مربوط به فروش یکباره را به طور قابل توجهی کاهش می دهد. به عنوان مثال، Dollar Shave Club با ارائه ریش تراش های مقرون به صرفه و محصولات نظافتی به طور مستقیم از طریق اشتراک به مصرف کنندگان، صنعت ریش تراش را متحول کرد. این نه تنها یک جریان درآمد ثابت ایجاد کرد، بلکه با ارائه محصولات به صورت مکرر، وفاداری قوی مشتری را نیز ایجاد کرد.

یکی از مزایای کلیدی این مدل مقیاس پذیری آن است. Dollar Shave Club با گسترش پیشنهادات خود بر اساس بازخورد مشتریان، حرکت از ریش تراش های ساده به طیف وسیع تری از محصولات آرایشی، این را نشان داد. مدل اشتراک به شرکت این امکان را داد که به سرعت و کارآمد مقیاس شود، زیرا می‌توانست خدمات خود را بدون هزینه‌های افزایشی قابل‌توجهی تنظیم کند. این سازگاری به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا به خواسته‌های بازار پاسخ دهند و در حین رشد، کارایی عملیاتی خود را حفظ کنند.

با این حال، در حالی که مدل های اشتراک مانند Dollar Shave Club پیشرفت کرده اند، حفظ مشتری یک چالش مداوم است. برای جلوگیری از ریزش، شرکت ها باید دائما نوآوری کنند و خدمات استثنایی به مشتریان ارائه دهند. در مورد Dollar Shave Club، آنها به طور مداوم خط تولید خود را به روز کردند و از بازاریابی هوشمندانه و جذاب استفاده کردند تا مشتریان را علاقمند و مشترک نگه دارند. این رویکرد به آن‌ها کمک کرد تا از نرخ‌های بالا رفتن اجتناب کنند، اما به سرمایه‌گذاری قابل توجهی در توسعه محصول و استراتژی‌های تعامل با مشتری نیز نیاز داشت.

در حالی که مدل اشتراک فرصت‌های درآمد و رشد پایدار را برای کسب‌وکارها فراهم می‌کند، همچنین نیازمند توجه مداوم به رضایت مشتری است. شرکت ها باید بر نوآوری و خدمات مشتری تمرکز کنند تا مشترکین را حفظ کنند و این مدل را هم سودآور و هم منابع فشرده کند.

مطالب مرتبط: 4 مدل کسب و کار موثر که شرکت های میلیارد دلاری ساختند

3. مدل ناب استارتاپ

مدل استارت‌آپ ناب به دلیل انعطاف‌پذیری و مقرون‌به‌صرفه بودن آن بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد، و آن را به گزینه‌ای جذاب برای کارآفرینانی تبدیل می‌کند که با هدف به حداقل رساندن ریسک و در عین حال به حداکثر رساندن انطباق‌پذیری می‌خواهند. نمونه بارز آن Dropbox است که از رویکرد استارتاپ ناب برای تبدیل شدن به یک شرکت چند میلیارد دلاری استفاده کرد. به جای ساخت یک محصول کامل از همان ابتدا، Dropbox یک محصول حداقل قابل دوام (MVP) را راه اندازی کرد – یک نمایش ویدئویی ساده از مفهوم آن. این به بنیانگذاران این امکان را داد که قبل از التزام به توسعه در مقیاس کامل، بازخورد جمع‌آوری کرده و علاقه را بسنجند. پاسخ بسیار زیاد تقاضا برای یک راه حل ساده به اشتراک گذاری فایل را تایید کرد و Dropbox به سرعت از یک استارتاپ به یک رهبر صنعت تبدیل شد.

با پیروی از این روش ناب، Dropbox قادر به تکرار سریع بود و به طور مداوم خدمات خود را بر اساس بازخورد بلادرنگ کاربر بهبود می بخشد. این رویکرد سرمایه گذاری اولیه را به حداقل رساند و در عین حال اطمینان حاصل کرد که محصول آنها نیازهای بازار را برآورده می کند. در گزارش درآمد سال 2023، Dropbox به بیش از 700 میلیون کاربر ثبت شده رسیده است و درآمد سالانه آن 2.5 میلیارد دلار بوده است که نشان دهنده قدرت مقیاس بندی کارآمد با استفاده از اصول ناب است.

با این حال، مدل استارتاپ ناب بدون چالش نیست. ماهیت تکرار شونده آن مستلزم تنظیمات مداوم است که می تواند منجر به عدم اطمینان و خطر چرخش بیش از حد شود. در حالی که دراپ باکس به طور موثر مقیاس‌پذیری می‌کند، تغییرات مکرر محصول می‌تواند باعث سردرگمی ذینفعان یا بی‌ثباتی استراتژی کسب‌وکار در صورت عدم مدیریت دقیق شود. با وجود این خطرات، برای کارآفرینانی که انعطاف‌پذیری و پاسخگویی را در اولویت قرار می‌دهند، مدل استارت‌آپ ناب راهی برای موفقیت با حداقل سرمایه‌گذاری اولیه ارائه می‌کند.

4. مدل کسب و کار تعاونی

مدل کسب‌وکار تعاونی بر مالکیت مشترک و تصمیم‌گیری تأکید می‌کند و رویکردی دموکراتیک برای اداره یک کسب‌وکار را تقویت می‌کند. هر یک از اعضا در تصمیم گیری های کلیدی که شفافیت و مشارکت را ترویج می کند، صدایی دارد. این مدل اغلب منجر به احساس قوی از جامعه می شود و ارزش بلندمدت را بر سود کوتاه مدت اولویت می دهد. نمونه بارز REI (تجهیزات تفریحی، شرکت)، یک تعاونی مصرفی است که بیش از 80 سال است که با موفقیت تحت این مدل عمل کرده است. سود REI یا مجدداً در تجارت سرمایه گذاری می شود یا از طریق سود سهام سالانه به اعضای آن بازگردانده می شود. تنها در سال 2022، REI 234 میلیون دلار به 23 میلیون عضو تعاونی خود در قالب سود سهام و تخفیف های انحصاری اعضا برگرداند.

یکی از مزیت های عمده مدل تعاونی، همسویی بین کسب و کار و جامعه ای است که به آن خدمت می کند. به عنوان مثال، REI بر پایداری زیست محیطی و توسعه محلی تمرکز می کند و اطمینان می دهد که ارزش های آن با ارزش های اعضای خود مطابقت دارد. این نه تنها وفاداری به برند را ایجاد می کند، بلکه پایداری بلندمدت تعاونی را نیز تقویت می کند.

با این حال، چالش های ذاتی در مدل تعاونی وجود دارد. از آنجایی که سود بین همه اعضا توزیع می شود، بازده مالی فردی ممکن است در مقایسه با سایر ساختارهای تجاری کمتر باشد. علاوه بر این، به دلیل نیاز به اجماع بین بسیاری از اعضا، تصمیم گیری می تواند کندتر باشد. برای REI، متعادل کردن ایده‌آل‌های تعاونی و رشد مالی برای حفظ موفقیت آن و در عین حال حمایت از محیط‌زیست و جامعه آن بسیار مهم بوده است.

مطالب مرتبط: چگونه در چشم انداز پیچیده کارآفرینی امروز حرکت کنیم – 4 استراتژی برای موفقیت

انتخاب مدل کسب و کار مناسب یک تصمیم اساسی برای هر کارآفرین مشتاق است. با در نظر گرفتن مزایا و محدودیت‌های هر مدل، کارآفرینان می‌توانند استراتژی‌های کسب‌وکار خود را با ارزش‌های شخصی، شرایط بازار و اهداف بلندمدت خود هماهنگ کنند و مسیری را برای موفقیت ایجاد کنند که هم تحقق‌بخش و هم پایدار باشد.