آیا زمان توقف فروش محصول فرا رسیده است؟ در اینجا 3 سوال کلیدی وجود دارد که باید بپرسید تا سودآوری بلند مدت را باز کنید

آیا زمان توقف فروش محصول فرا رسیده است؟ در اینجا 3 سوال کلیدی وجود دارد که باید بپرسید تا سودآوری بلند مدت را باز کنید

نظرات بیان شده توسط مشارکت کنندگان کارآفرین مربوط به خود آنهاست.

در سفر هر کسب و کاری، رهبران باید به منظور تسهیل سودآوری و رشد بلندمدت، تماس‌های سختی در مورد اینکه چه محصولاتی را ادامه دهند و کدام محصولات را متوقف کنند، برقرار کنند.

هنگامی که استیو جابز در سال 1997 به عنوان مدیرعامل به اپل بازگشت، شرکتی را پیدا کرد که پف کرده و عملکرد ضعیفی داشت. او تصمیم گرفت بیش از 70 درصد از خط تولید موجود را که شامل بیش از دوجین نسخه از رایانه مک‌اینتاش و تمرکز بر چهار محصول کلیدی بود، کنار بگذارد: دو رایانه رومیزی و دو لپ‌تاپ «قابل حمل».

جابز از شرکت طراحی محصولات شیک و چشم نوازی داشت که به خوبی یا بهتر از رقبای خود عمل می کردند. او از تصمیم برای حذف ده ها پیشنهاد موجود دفاع کرد و گفت: «تصمیم گیری برای انجام چه کاری به اندازه تصمیم گیری برای انجام دادن مهم است». تصور اینکه اپل بدون تصمیم جسورانه جابز برای ساده‌سازی خط تولید پف کرده اپل و شروع از صفر به بزرگترین شرکت جهان تبدیل می‌شد، سخت است.

مرتبط: توصیه بزرگان: تصمیم گیری در مورد زمان بازنشستگی یک محصول

رویکرد زمین سوخته جابز برای اپل کارساز بود، اما ارزیابی محصول شما نباید آنقدر شدید باشد. در اینجا ملاحظات کلیدی وجود دارد:

آیا محصول سود ایجاد می کند؟

سودآوری یک محصول معین ساده ترین راه برای تعیین دوام مداوم آن است. اگر به سرمایه گذاری روی محصولی که مردم تمایلی به خرید آن ندارند ادامه می دهید، گاهی اوقات باید نفس خود را کنار بگذارید و شکست خود را اعلام کنید. اما همیشه به سادگی فروش و سود نیست.

Costco از سال 1985 قیمت ترکیبی هات داگ/نوشابه خود را در 1.50 دلار نگه داشته است و به بخشی از میراث برند این شرکت تبدیل شده است. با تعدیل تورم، این ترکیب باید حدود 4.50 دلار قیمت داشته باشد، اما این شرکت می‌داند که رهبر زیان‌ها برای مشتریانش جذابیت دارد و راه خوبی برای تقویت وفاداری به برند است. این ترکیب به همان اندازه بخشی از هویت Costco است که سبدهای خرید غول پیکر و عرضه های عمده آن.

اما هنگام ارزیابی هر محصول – حتی یک رهبر بالقوه ضرر که به شما در تصویر بزرگ کمک می کند – باید حاشیه سود محصول را بدانید و عملکرد آن در طول زمان را درک کنید.

روش های زیادی برای ردیابی سودآوری محصول وجود دارد، از جمله محاسبه حاشیه عملیاتی، حاشیه سود خالص یا حاشیه سود ناخالص، که هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) را از سود کلی کم می کند. اگر درآمد کلی یک محصول در یک دوره معین 100000 دلار و COGS 30000 دلار باشد، حاشیه سود ناخالص محصول 70000 دلار یا 70 درصد است.

روش محاسبه به اندازه ردیابی مداوم داده ها با معیارهای یکسان برای یک دوره طولانی مدت برای محاسبه تغییرات کوتاه مدت مانند افزایش فروش تعطیلات زمستانی و افت فصلی مهم نیست. توصیه می‌کنم قبل از هر تصمیمی حداقل دو سال داده‌ها را ردیابی کنید. این به شما تصویر محکمی از عملکرد محصول شما از نظر سودآوری و روند فروش کلی می دهد.

با توجه به اینکه حاشیه سود می تواند از یک بخش به بخش دیگر متفاوت باشد و هر کسب و کاری اهداف سود خود را دارد، پاسخ درستی در مورد اینکه چه سطحی از سودآوری قابل قبول است وجود ندارد. اما، اگر محصول شما به طور مداوم در حال از دست دادن پول است و مزایای دیگری ایجاد نمی کند (به عنوان مثال، ترکیب Costco هات داگ که مشتریان بازگشتی را ایجاد کرد)، زمان آن رسیده است که به کار خود ادامه دهید.

مرتبط: آیا زمان آن رسیده است که کسب و کار خود را رها کنید؟ چگونه وقتی محصول شما راکد می شود سازگار شوید

آیا محصول همچنان نیاز بازار را برآورده می کند؟

پیشرفت های تکنولوژیکی می تواند محصولاتی را که زمانی سودآور بودند منسوخ کند. این مهم است که به طور منظم ارزیابی کنید که آیا محصول شما در حال حاضر نیاز بازار را برآورده می کند و آیا در آینده نزدیک به این کار ادامه خواهد داد یا خیر.

در صنعت خودرو، تغییر قابل توجهی به سمت خودروهای برقی در حال انجام است. فروش خودروهای برقی در سه ماهه سوم سال 2024 به تقریباً 9 درصد از کل فروش خودرو در ایالات متحده افزایش یافت، در مقایسه با 5.3 درصد در سه ماهه اول سال 2022. آیا این بدان معناست که شرکت های خودروسازی باید محصولات غیر برقی خود را کنار بگذارند؟ البته نه.

فورد F-15 با موتور گازی همچنان پرفروش ترین خودروی کشور است و بیش از 750000 دستگاه فروخته است. پرفروش ترین خودروی الکتریکی تسلا-Y با 403000 دستگاه بود. بنابراین، در حالی که تقاضای روشنی برای خودروهای برقی وجود دارد، به این معنا نیست که فورد باید به این زودی محصول پرفروش خود را کنار بگذارد.

بنابراین، شما باید به طور منظم ارزیابی صادقانه ای از دوام محصول خود در بازارهای فعلی و آینده انجام دهید.

کسب‌وکارهای بزرگ‌تر می‌توانند شرکت‌های تحقیقات بازار را استخدام کنند تا تجزیه و تحلیل کاملی از جایگاه محصول شما در برابر رقبا انجام دهند و عملکرد آینده آن را در برابر روندهای پیش‌بینی‌شده بازار ارزیابی کنند.

برای کسب‌وکارهای کوچک‌تر، Google Trends ابزاری رایگان است که به آنها امکان می‌دهد تحقیقات بازار خود را با ارزیابی رفتار مشتری – حتی بر اساس منطقه‌ای – و روند کلی صنعت و تقاضای محصول انجام دهند. ده ها آموزش عالی به صورت آنلاین وجود دارد.

کاوش منظم در بازار و روند فروش به شما این احساس را می دهد که بازار، کجا می رود و محصول شما در کجا قرار می گیرد. درست مانند اگر به دنبال فروش خانه خود هستید، باید خود را با بازار مسکن در منطقه خود آشنا کنید. بنابراین می توانید با روندها، قیمت ها و سطح تقاضا هماهنگ شوید تا بتوانید خانه خود را برای سود بهینه قیمت گذاری کنید.

مشتریان شما در مورد محصول شما چه احساسی دارند؟

قبل از ایجاد هرگونه تغییر در خطوط تولید، مهم است که احساس مشتریان خود را در نظر بگیرید. نمونه ای از Research In Motion (RIM) را در نظر بگیرید، شرکت کانادایی که دستگاه های تلفن همراه با صفحه کلید فیزیکی را از طریق خط BlackBerry خود ارائه می کرد. RIM از اواخر دهه 2000 تا 2011 با مشتریان وفاداری که عاشق صفحه کلیدهای فیزیکی شرکت بودند، بر بازار تسلط داشت.

زمانی که RIM پس از عرضه پلتفرم‌های آیفون و اندروید اپل – با صفحه‌نمایش‌های لمسی محبوب‌ترشان شروع به از دست دادن موقعیت خود کرد – RIM سعی کرد با ساخت یک صفحه نمایش لمسی و صفحه‌کلید فیزیکی از محصول، سرعت خود را حفظ کند. آنها برای جبران افزایش هزینه های تولید، تولید را از کانادا به تایوان برون سپاری کردند و کیفیت دستگاه ها به شدت کاهش یافت.

در نهایت، کاهش کیفیت محصولات جدید نتوانست مشتریان جدیدی را جذب کند و کسانی را که قبلاً به بلک بری وفادار بودند دور کرد. نکته اصلی این است که پیگیری روند مصرف کنندگان مهم است، اما می تواند مهم تر باشد که ترجیحات مشتری خود را قبل از انجام تغییرات شدید در نظر بگیرید.

نظرسنجی های آنلاین پس از خرید به مشتریان اجازه می دهد تا بازخورد مستقیم و فوری در مورد محصول ارائه دهند، با Survey Monkey و Typeform راه حل های مقرون به صرفه ارائه می دهند. جستجوهای رسانه‌های اجتماعی کمتر معرف بازار گسترده‌تر هستند، زیرا مردم معمولاً فقط در مورد محصولاتی که دوستشان دارند یا از آنها متنفر هستند پست می‌کنند، اما آنها احساس مشتریان را در یک لحظه مشخص می‌کنند. Hootsuite و Brandwatch هر دو ابزار عالی برای کمک به تجزیه و تحلیل شما هستند. گروه‌های تمرکز با مشتریان ابزار دیگری برای بررسی عمیق‌تر اینکه مشتریان چگونه محصول شما را می‌بینند، اینکه آیا آن را دوباره خریداری می‌کنند یا چگونه می‌توان آن را برای جذابیت بیشتر اصلاح کرد، است.

انجام یک نظرسنجی خالص پروموتر (NPS) روش مفید دیگری برای سنجش نحوه درک مشتریان از محصول شما و اینکه آیا آنها مروج یا مخالف هستند هنگام بحث در مورد پیشنهاد شما با دیگران است. یک NPS بالا نشان‌دهنده درک قوی از محصول است، در حالی که امتیاز پایین به این معنی است که مشکلی وجود دارد که باید آن را بررسی کنید.

در نهایت، ارزیابی سهم یک محصول در سود شرکت شما و اینکه آیا ارزش استراتژیک قابل توجهی در آینده ارائه خواهد کرد، می تواند بیشتر هنر باشد تا علم. با این حال، ابزارهای بالا باید یک پایه محکم برای درک اینکه چه چیزی کار می کند و چه چیزی نیست به منظور حفظ و رشد یک کسب و کار موفق فراهم کند.

مجله ترفندهای اینستاگرام

https://www.entrepreneur.com/growing-a-business/is-it-time-to-stop-selling-a-product-here-are-3-key/483512

دیدگاهتان را بنویسید