آیا رهبران کسب و کار باید برای زندگی خود بترسند؟ آنچه درباره تراژدی مدیرعامل UnitedHealthcare نمی شنوید.
نظرات بیان شده توسط مشارکت کنندگان کارآفرین مربوط به خود آنهاست.
تیراندازی غم انگیز این هفته برایان تامپسون، مدیرعامل UnitedHealthcare در نیویورک، نگرانی در مورد امنیت رهبران شرکت ها را افزایش داده است.
سیانان میگوید: «قتل مدیرعامل UnitedHealthcare نشان میدهد که چرا شرکتها میلیونها دلار برای محافظت از مدیران ارشد خود هزینه میکنند.» یک ستون نویس فوربس پیش بینی می کند که “پس از تیراندازی … پرسنل امنیتی مورد تقاضا خواهند بود.” و بر اساس این گزارش وال استریت ژورنال، قتل وی “باعث ارزیابی مجدد فوری رویه های امنیتی طولانی مدت در سراسر شرکت های بزرگ آمریکا شد” و “ده ها” روسای امنیتی از شرکت های بزرگ آمریکایی برای گفتگو در مورد وضعیت گرد هم آمدند.
یک کمیسر سابق پلیس بوستون که اکنون (جای تعجب نیست) با شرکت های بزرگ در زمینه کاهش خطرات امنیتی مشورت می کند، به ژورنال گفت: “محیط در حال حاضر انفجاری است.” تهدیدها در حال تکامل و خشونت آمیزتر شدن هستند.»
باشه بیا آروم بشیم
موارد مرتبط: قتل حل نشده مدیر UnitedHeathcare باعث وحشت شرکت های بیمه سلامت برای حذف صفحات رهبری وب سایت می شود
البته دلیلی پشت این نگرانی وجود دارد. مدیران شرکت ها نه تنها بیش از هر زمان دیگری در کانون توجه قرار دارند، بلکه پیدا کردن آنها نیز چندان سخت نیست. آنها در رویدادهای عمومی، جلسات سهامداران و عملکردهای اجتماعی در سراسر جهان شرکت می کنند. اغلب، شرکتها برنامههای خود را عمومی میکنند یا بیانیههای مطبوعاتی را با توجه به اینکه کجا خواهند بود منتشر میکنند. به دست آوردن آدرس خانه آنها چند مرحله آنلاین است. به لطف لینکدین، ایکس و فیسبوک، بررسی روابط شخصی آنها چند دقیقه طول می کشد.
اگر شما یک مدیر شرکت هستید، به راحتی می توانید توسط فردی مورد هدف قرار بگیرید که مثلاً می خواهد اشتباهی را اصلاح کند یا برای 15 دقیقه شهرت خود را جعل هویت یک مبارز عدالت اجتماعی کند. اما این چیز جدیدی نیست، درست است؟
مدیر عامل سابق اوبر، تراویس کالانیک، در سال 2017 در تایوان به هلاکت رسید. بیل گیتس در یک سفر خارجی در سال 1998 با پایی به صورتش مورد اصابت قرار گرفت. روبرت مرداک و مدیران اجرایی خطوط هوایی کانتاس و شرکت منقرض شده انرون نیز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. . صادقانه بگویم، بسیاری از رهبران کسب و کار و افراد مشهور در طول این سالها “غیرارادی” مورد تجاوز قرار گرفتهاند.
اما قتل یک مدیر عامل، بدیهی است که بسیار جدی تر است. خوشبختانه، این موقعیت ها نه تنها کم بوده، بلکه تقریباً وجود نداشته است.
یک مدیر تبلیغات در سال 1994 در نیوجرسی به قتل رسید، اما معلوم شد که این کار Unabomber بوده است. یکی از مدیران مایکروسافت در سال 2022 در فلوریدا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد، اما معلوم شد مقصر شوهر همسر سابقش بوده است. جورج تیلر، که صاحب یک کلینیک سلامت زنان در کانزاس بود، توسط یک افراطی ضد سقط جنین در یک مراسم کلیسا به قتل رسید (درمانگاه او قبلاً هدف “حملات متعدد” بود).
من نمیخواهم گرانش اتفاقی که برای تامپسون افتاد را کماهمیت یا بیاهمیت جلوه دهم. اما من در گوگل و چت رباتهای مختلف مانند Perplexity و ChatGPT برای نمونههایی از مدیران عامل دیگری که به سرنوشت مشابهی دچار شدهاند و کوتاه آمدهاند، جستجو کردهام.
در حال حاضر 55000 شرکت سهامی عام در جهان وجود دارد و ایالات متحده به تنهایی بیش از شش میلیون کسب و کار متعلق به کارمندان دارد. این شرکتها نه تنها توسط مدیران عامل و صاحبان کسبوکار، بلکه توسط تیمهایی از مدیران ارشد رهبری میشوند که همگی اهداف فریبندهای را برای توجه جویندگان ایجاد میکنند. و با این حال، چنین حوادث بسیار بسیار کمی وجود دارد. به نظر می رسد مدیران ارشد بیشتر در معرض خطر تسلیم شدن در یک حادثه اسکی یا سقوط در یک سانحه هواپیما هستند تا اینکه یک فرد تصادفی در یکی از خیابان های شلوغ شهر نیویورک به آنها شلیک کند.
به همین دلیل است که همه ما باید یک دقیقه آرام باشیم. رسانه ها دوست دارند از بدترین ترس ها و نگرانی های ما برای دریافت کلیک ها سوء استفاده کنند. بنابراین آنها چیزهایی مانند “امنیت مورد نیاز خواهد بود” و “محیط انفجاری است” می نویسند. چنین پست هایی از سوی “خبرنگاران” غیرمسئول قطعاً کمکی نمی کند. این یک لحظه بازاریابی عالی برای شرکت های امنیتی است. اما آیا شرکتها باید تصمیمات جدی بگیرند تا مبالغ قابل توجهی را برای امنیت صرف کنند تا بهنظر میرسد یک حادثه مجزا باشد؟ اگر مدیر عامل شما مارک زاکربرگ، یک سلبریتی باشد، متوجه می شوم. اما برای بقیه؟ من خیلی مطمئن نیستم.
مطالب مرتبط: در اینجا نحوه محافظت کارآفرینان از شرکت خود در برابر حملات سایبری آمده است
چرا؟ چون مردم به اطراف نمی روند و به دیگران شلیک نمی کنند. سیستمهای ما – در حالی که همه را دستگیر نمیکنند – در جدا کردن کسانی که سابقه جنایی دارند یا نیاز به تماشا دارند بسیار خوب هستند. اسلحه را می توان هم به صورت قانونی و هم غیرقانونی به دست آورد، اما تیراندازی نیاز به صبر، مهارت و برنامه ریزی دارد.
البته افرادی که در مناصب عمومی هستند در دنیای امروز باید مراقب باشند. مدیران عاملی که سیاسی می شوند یا درگیر مسائل اجتماعی می شوند یا از دلایل بحث برانگیز خاصی حمایت می کنند، خطر حمله بخش کوچکی از دیوانه های مخالف آنها را افزایش می دهند. مدیرانی که شرکت هایی را اداره می کنند که درگیر مسائل مرگ و زندگی مانند مراقبت های بهداشتی هستند نیز باید مراقب باشند. همه رهبران باید از محیط اطراف خود آگاه باشند. اگر تهدیدهایی دریافت می کنند – همانطور که تامپسون گفته می شود – باید آنها را جدی بگیرند. در این شرایط به تدابیر امنیتی بیشتری نیاز است، چه توسط پلیس محلی و چه از طریق شرکت های خصوصی ارائه شود.
اما همانطور که از اعداد و ارقام می بینید، این موقعیت ها بسیار کم هستند. بنابراین، هیچ کس نباید وحشت زده شود. شرکت ها نیازی ندارند که مدیران عامل خود را با ماموران سرویس مخفی در عینک آفتابی احاطه کنند. برخی انجام می دهند و میلیون ها دلار برای این امتیاز می پردازند. اما برای اکثریت قریب به اتفاق مدیران شرکتها، آنها میتوانند به این نکته توجه کنند که ما به آن نقطه نرسیدهایم. و من فکر نمی کنم که ما هرگز به آن نقطه نخواهیم رسید – حداقل در آینده قابل پیش بینی.
تیراندازی تامپسون غم انگیز بود. اما این یک اتفاق نادر بود. یک ناهنجاری ما باید برای این مرد عزاداری کنیم. اما، با پوزش از صنعت امنیت، ما نباید بیش از حد واکنش نشان دهیم.
https://www.entrepreneur.com/green-entrepreneur/should-business-leaders-fear-for-their-lives-what-youre/483959