5 موردی که آرزو می کنم کسی قبل از اینکه مدیرعامل شوم به من گفته بود

5 موردی که آرزو می کنم کسی قبل از اینکه مدیرعامل شوم به من گفته بود

نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.

از خارج ، تبدیل شدن به مدیرعامل می تواند مانند رسیدن به بالای کوه باشد – یک فصل نهایی و پیروزمند پس از صعود طولانی. اما این داستان واقعی است: این پایان نیست. این یک شروع جدید است. یکی پر از منحنی ها ، جلسات نگرانی در اواخر شب و درس های بیشتر از هر مدرسه تجاری می تواند تا کنون به برنامه درسی بپردازد.

من به عنوان مدیرعامل بلفور ، بزرگترین شرکت ترمیم املاک در جهان ، من این امتیاز باورنکردنی (و بیایید صادقانه ، فشار شدید) برای کمک به رشد تیم ما از 19 نفر به بیش از 13،000 در سراسر جهان داشته ام. این سفر چیزهای زیادی به من آموخته است – در مورد رهبری ، در مورد مردم و در مورد آنچه در واقع برای حمل وزن کلمه “مدیرعامل” است.

بنابراین ، اگر به رهبری می روید (یا در مورد روزی که انجام می دهید) ، در اینجا پنج مورد وجود دارد که آرزو می کنم کسی مرا کنار بگذارد و زودتر به من گفت:

مرتبط: 4 درس مهم در کسب و کار که من به عنوان مدیرعامل آموخته ام

1. فشار هرگز اجازه نمی دهد – و این چیز بدی نیست

هنگامی که انتخاب های شما بر دیگران تأثیر می گذارد ، فشار یک روز مرخصی نمی گیرد. چه چیزی بیشتر مرا شگفت زده کرد؟ چقدر شخصی می شود رهبر بودن فقط مربوط به استراتژی نیست ؛ این در مورد قلب است. این در مورد مراقبت عمیق است. گاهی اوقات خیلی عمیق. DDI گزارش می دهد که از هر شش رهبر یک نفر در سال 2025 احساس سوزانده شده اند. یک مطالعه از Deloitte نشان داد که 41 ٪ از مدیران استرس بالایی را تجربه می کنند و 36 ٪ کاملاً خسته شده اند.

این حقیقت است: فشار با کار همراه است. و هنگامی که من سعی کردم آن را گول بزنم ، یاد گرفتم که آن را مانند یک نشان افتخار حمل کنم. این فشار باعث ایجاد مقاومت می شود. این شما را زمین می کند. این به شما یادآوری می کند که کار شما اهمیت دارد. اگر به دنبال راحتی هستید ، رهبری ممکن است مسیر شما نباشد. اما اگر به دنبال معنی هستید؟ فشار فقط ممکن است قطب نما شما باشد.

2. سفر از مقصد مهمتر است

وقتی شروع کردم ، چشمانم را روی هدف بزرگ بعدی قفل کردم: ارتقاء ، پیروزی ، عنوان. من آنقدر روی صعود از نردبان متمرکز شدم که تقریباً آنچه را که در نردبان اتفاق می افتد از دست دادم.

رهبری یک خط پایان نیست. این یک سفر جاده ای است ، کامل با توقف های گودال ، دفع های منظره و تایر مسطح گاه به گاه. بهترین رهبرانی که می دانم وسواس ورود ندارند. آنها به سوار شماره گیری می شوند. دلیلی وجود دارد که شیشه جلو اتومبیل گسترده تر از آینه عقب است. مطمئناً ، ما به عقب نگاه می کنیم ، اما به جلو حرکت می کنیم. هر چالش ، هر پیروزی کوچک ، هر درس سخت که ما می شویم.

بنابراین ، اگر احساس پشت سر می کنید یا مطمئن نیستید ، این را به یاد داشته باشید: انجام شده است. رشد خود را ادامه دهید. حرکت خود را ادامه دهید. مدیرعامل زندگی خود باشید – تشویق کننده ، علاقه مندان و خوش بین که حتی در روزهای سخت پتانسیل را می بیند.

مرتبط: 3 دلیل “سفر پاداش” است

3. رهبری با انجام ، نه فقط با تصمیم گیری

هرگز وقتم را فراموش نمی کنم رئیسبشر کار شانه به شانه با تیم ما-تمیز کردن ، بلند کردن ، گوش دادن-روشی را که من در مورد رهبری فکر می کنم تغییر داد. این فقط چشم باز نبود. قلب باز بود.

در بلفور ، ما عناوین را روی کارتهای ویزیت خود چاپ نمی کنیم. چرا؟ زیرا وقتی کسی به کمک نیاز دارد ، مهم نیست که عنوان شما چیست. مهم است که شما چه کاری انجام می دهید. رهبری واقعی در مورد پارس کردن سفارشات از یک دفتر گوشه ای نیست. این در مورد نشان دادن است. آستین های خود را بالا ببرید. گوش دادن دو برابر بیشتر از صحبت کردن (دلیلی وجود دارد که ما دو گوش و یک دهان داریم) و به عنوان مثال رهبری می کنیم.

یک مطالعه بررسی بازرگانی هاروارد این موضوع را پشت سر می گذارد: رهبرانی که با اقدامات با کلمات مطابقت دارند ، اعتماد می کنند. و من این را اضافه می کنم – آنها همچنین خانواده می سازند. همه افراد در تیم شما داستانی دارند. یک مبارزه جرقه وقتی با اعتماد ، دلسوزی و گوش دادن هدایت می شوید ، مسیر دیگری را نیز روشن می کنید.

4. اعتماد قدرتمندترین ابزار شماست

زندگی مدیرعامل می تواند بسیار زیاد باشد. بنابراین ، این زندگی در اینجا وجود دارد: شما مجبور نیستید این کار را به تنهایی انجام دهید.

برخی از بهترین تصمیمات من با ایده شخص دیگری آغاز شد. این قدرت اعتماد است. وقتی به تیم خود ایمان دارید و آن را نشان می دهید ، چیز خارق العاده ای را باز می کنید. نمایندگی از کنترل خودداری نمی کند. این اعتقاد مشترک است. این به مردم اطلاع می دهد ، “من می بینم که شما چه کاری می توانید انجام دهید. به دنبال آن بروید.”

فرهنگی که بر روی اعتماد ساخته شده است ، یک اثر موج دار ایجاد می کند: تعامل بیشتر ، مالکیت بیشتر ، جادوی بیشتر. وقتی تیم شما احساس اعتماد می کند ، آنها بالا می روند – نه فقط به مناسبت ، بلکه فراتر از آن. یک نفر می تواند تغییری ایجاد کند. بعضی اوقات ، آن شخص کسی است که شما توانمند کرده اید.

مرتبط: رهبران قوی از این 4 استراتژی برای ایجاد اعتماد به محل کار خود استفاده می کنند

5. آسیب پذیری ضعف نیست – قدرت است

در جایی در امتداد خط ، ما این ایده را انتخاب کردیم که رهبران قوی سخت ، ساکت و غیرقابل توصیف هستند. من این را با تمام وجود می گویم: بگذارید این برود. قدرتمندترین لحظات حرفه ای من زمانی فرا رسیده است که من دیوارها را رها می کنم. وقتی درخواست کمک کردم وقتی گریه کردم وقتی به مردم اجازه می دهم شلدون واقعی را ببینند – نقص ، ترس و همه.

ما بیشتر زندگی خود را در محل کار می گذرانیم. اگر نمی توانیم خودمان در آنجا باشیم ، کجا می توانیم؟ آسیب پذیری شما را نرم نمی کند. این شما را انسان می کند. و بشریت ضربان قلب رهبری است.

وقتی تیم شما می بیند که شما کامل نیستید – اما شما عمیقاً اهمیت می دهید ، سخت تلاش می کنید و به هر حال ظاهر می شوید ، آنها از انجام همان کار احساس امنیت می کنند. اینجاست که اعتماد شروع می شود. اینجاست که نوآوری متولد می شود. اینجاست که قهرمان کوچک همه در درون آنها بیرون می آید.

اگر من می توانم در یک ماشین زمان پرش کنم و با خود جوان تر صحبت کنم ، برای اولین بار به آن صندلی مدیر عامل بپردازم ، این را می گویم: “این عنوان شما را به یک رهبر تبدیل نمی کند. اقدامات شما انجام می شود. شما می خواهید به هم بزنید.

زیرا رهبری به معنای داشتن تمام پاسخ ها نیست. این در مورد پیاده روی با تیم خود در حین راهنمایی ، دنبال کردن و مراقبت واقعی از هر یک از اعضای خانواده ای است که اکنون از آنها افتخار می کنید که بخشی از آنها هستید. با هم

از خارج ، تبدیل شدن به مدیرعامل می تواند مانند رسیدن به بالای کوه باشد – یک فصل نهایی و پیروزمند پس از صعود طولانی. اما این داستان واقعی است: این پایان نیست. این یک شروع جدید است. یکی پر از منحنی ها ، جلسات نگرانی در اواخر شب و درس های بیشتر از هر مدرسه تجاری می تواند تا کنون به برنامه درسی بپردازد.

من به عنوان مدیرعامل بلفور ، بزرگترین شرکت ترمیم املاک در جهان ، من این امتیاز باورنکردنی (و بیایید صادقانه ، فشار شدید) برای کمک به رشد تیم ما از 19 نفر به بیش از 13،000 در سراسر جهان داشته ام. این سفر چیزهای زیادی به من آموخته است – در مورد رهبری ، در مورد مردم و در مورد آنچه در واقع برای حمل وزن کلمه “مدیرعامل” است.

بنابراین ، اگر به رهبری می روید (یا در مورد روزی که انجام می دهید) ، در اینجا پنج مورد وجود دارد که آرزو می کنم کسی مرا کنار بگذارد و زودتر به من گفت:

بقیه این مقاله قفل شده است.

به کارآفرین بپیوندیدبا امروز برای دسترسی

مجله ترفندهای اینستاگرام

https://www.entrepreneur.com/leadership/5-things-i-wish-someone-had-told-me-before-i-became-a-ceo/493874

دیدگاهتان را بنویسید