5 اصول اصلی رهبری که نتایج واقعی را به دنبال دارد

5 اصول اصلی رهبری که نتایج واقعی را به دنبال دارد

نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.

وقتی کلمه “رهبر” را می خوانید ، ممکن است به فیلم فکر کنید گادر، جایی که راسل کرو برای شکست دادن بربرها ، مردم خود را به نبرد سوق می دهد و ارتش بدون شک او را دنبال می کند. یا ممکن است در مورد فقید ملکه الیزابت دوم انگلستان ، که توسط مردمش مورد احترام قرار گرفت ، فکر کنید. یا شاید شما در مورد مربی یک تیم فوتبال دبیرستان که نمایشنامه می آید فکر می کنید ، هر دو عشق نرم و سخت را نشان می دهد تا تیم خود را به این چالش برساند تا این چالش را برای مسابقات قهرمانی انجام دهد ، با نتیجه گیری چشمگیر “شما این را بدست آورده اید!” گفتار

شما می توانید کتابهای بی شماری در مورد رهبری و راه های اجرای مؤثر در رهبری را بخوانید ، اما من قصد دارم مفاهیم کلیدی را که من به کار گرفته ام به اشتراک بگذارم ، که به اعتقاد من اساساً دلیل این است که یک رهبر بزرگ می تواند یک جمع را به نتیجه ای برساند که در غیر این صورت هرگز حاصل نمی شود.

مفاهیمی که من نمی گواند برجسته باشید که معتبر هستند ، همه تصمیمات را می گیرند ، خواستار وفاداری می شوند یا امید کاذب یا سخنان جادویی از عظمت می دهند.

در حقیقت ، این اصول کاملاً برعکس است.

مرتبط: 7 اصل بی انتها که به شما کمک می کند تا یک رهبر بهتر شوید

حضور بودن

ژاپنی ها یک کلمه کمی پیچیده تر به نام “Gemba” یا “Go See” دارند که همیشه با من طنین انداز بود و در قلب اقدامات من در رهبری بوده است.

حضور داشته باشید به تیم خود نشان دهید که با آنها در آن حضور دارید ، و وقتی چیزی را می بینید یا می شنوید که کاملاً مناسب به نظر نمی رسد یا مانع از حرکت تیم یا شرکت در جهت درست می شود ، بروید و در واقع نگاهی بیندازید.

من به عنوان یک رهبر بیوتکنولوژی ، می خواهم از یک نمونه خاص از این مفهوم در یکی از استارت آپ های خود استفاده کنم. شرکتی که من با آن کار کردم انجام تحقیقات و توسعه با استفاده از میکروارگانیسم ها بود و کار با این ارگانیسم ها این کار را می کرد که دانشمندان در راه های کار خود کوشا باشند ، به طوری که نمونه هایی که با آنها کار می کردند خالص و عاری از هرگونه آلودگی بودند.

آزمایشگاه شروع به تجربه یک تن از آلودگی ها کرد و پیشرفت متوقف شد. کارکنان و تیم موهای خود را در مورد آنچه اتفاق می افتد بیرون می کشیدند. برخی از سؤالات پرسیده شد ، اما تیم گیر افتاد. بنابراین ، من از مدیر آزمایشگاه پرسیدم ، “سلام ، آیا می توانم در آزمایشگاه با شما قدم بزنم و بیایید در مورد آنچه می بینید صحبت کنیم و روند را به من نشان دهم؟”

برای یک ثانیه ، مدیر مردد بود ، اما پس از آن آه تسکین یافت. ما شروع به راه رفتن کردیم و من به آرامی سؤالاتی را پرسیدم ، گوش دادن و گرفتن آنچه می گفتند. و سپس من آن را دیدم … راه حل نظافتی که از آنها استفاده کرده بودند ، به زمان مناسب برای کار اجازه داده نشده بود ، و کارکنان هرگز در مورد این راه حل خاص آموزش دیده نبودند ، همانطور که جدید بود. من از مدیر آزمایشگاه پرسیدم که آنها فکر می کنند ما باید چه کاری انجام دهیم ، و بلافاصله ، آنها می خواستند آموزش را اجرا کنند و افراد را به سرعت در این زمینه سرعت بگیرند.

آنها به میز کار خود برگشتند و مراحل بعدی را شروع کردند.

توجه کنید که در اینجا چه اتفاقی افتاده است. آیا به آنها گفتم چه کاری باید انجام دهند؟ آیا از آنها پرسیدم که چگونه می توانست این اتفاق بیفتد و چگونه آنها قصد داشتند آن را برطرف کنند؟ نه – من فقط حضور داشتم و دیدم که برای خودم چه می گذرد.

کار را مدیریت کنید ، نه شخص

به ندرت شخصی برای کار مناسب نیست. نود و نه درصد از زمان ، سطح آمادگی آنها در انجام یک کار خاص است. این یک مفهوم باورنکردنی است که ، در صورت اجرای خوب ، می تواند بازده کار شخص را دگرگون کند. همچنین این مهم است که بدانید این یک روند همیشه پویا است. چهار دسته آمادگی کار وجود دارد.

سطح 1 اگر شخص قادر نیست و تمایلی به انجام کار نداشته باشد.

سطح 2 اگر شخص نتواند اما مایل به انجام کار نیست.

سطح 3 آیا شخص قادر است اما مایل به انجام کار نیست – سخت ترین مدیریت.

سطح 4 آیا شخصی که قادر به انجام کار است.

برای سطح 1 ، این مهم است که بدانید که شخص در واقع نمی داند چگونه این کاری را که می خواهید انجام دهد ، و شما فقط نمی توانید “به آنها اجازه دهید آن را کشف کنند” زیرا آنها احتمالاً نمی دانند از کجا شروع کنند. بنابراین ، این جایی است که شما در واقع مدتی را صرف راهنمایی می کنید ، ترس آنها را از بین می برید و در مورد هر مرحله خاص برای انجام کار هستید.

برای سطح 2 ، معمولاً نتیجه این است که شما آنچه را که می خواهید دریافت نمی کنید زیرا شخص مانند “بله ، من این کار را کردم” وقتی واقعاً این کار را نمی کنند ، بنابراین مهم است که واقعاً با برخی از کاوشگرهای کوچک اطمینان حاصل کنید که چگونه ممکن است در مورد انجام اولین دو مرحله از کار انجام دهند. اگر آنها می گویند “من آن را فهمیدم” ، پس می دانید که باید راهنمایی بیشتری ارائه دهید.

سطح 3 یک جانور سرگرم کننده برای مقابله است. شخص در واقع می داند چگونه کار را انجام دهد ، آنها فقط نمی خواهند این کار را انجام دهند. آیا آنها خیلی مشغول چیزهای دیگر هستند؟ آیا آنها به دلیل بار کاری خود کینه ای دارند؟ آیا آنها فقط از چیز دیگری تغذیه می کنند ، و شما باید بفهمید که چه خبر است؟ این جایی است که یک چت 1: 1 خوب می تواند کمک کند (یا شاید چند مورد از آنها).

برای سطح 4 ، مهم است که این کار را انجام ندهید – اجازه دهید شخص با آن کار کند و تحویل دهد ، و شما از نتیجه بسیار خوشحال خواهید شد.

مرتبط: 8 ویژگی رهبری باید برای موفقیت در محل کار

خود معتبر خود باشید و کار درستی انجام دهید

آن را جعلی کنید تا زمانی که درست نکنید. وانمود نکنید که کسی هستید که نیستید. هربار که به من گفته می شود “این کار را انجام دهید” توسط یک سرمایه گذار یا عضو هیئت مدیره یا “شما باید کمتر شبیه این باشید … ،” این فقط برای من نتیجه نمی گیرد ، معمولاً به این دلیل که درخواست آنها ایجاد یک تغییر اساسی در شخصیت من است که برای من واقعی نیست ، در واقع برای کمک به من در دستیابی به نتیجه ای که می خواهم.

به ارزش های خود صادق باشید. با یکپارچگی کار کنید. دروغ نگویید ، دزدی کنید یا تقلب کنید تا جلو بروید. همه ما یک قطب نما اساسی در درون خود داریم که درست از اشتباه می دانیم. فقط کار درست را انجام دهید. به نظر می رسد ساده است ، اما صادقانه ، شما تعجب خواهید کرد که چند نفر در این دنیا فکر می کنند که پیشروی به هر قیمتی پیش می رود.

واقعاً به مردم خود اهمیت دهید

مگر اینکه در حال کار با مشاغل کاملاً توسط نمایندگان هوش مصنوعی باشید ، افرادی را دارید که کار خود را انجام دهند تا به نتیجه برسند. کار کنید تا اطمینان حاصل کنید که مردم شما از کار خود احترام ، شنیده ، راهنمایی ، قدردانی و رضایت دارند.

این سخت است

برای انجام این کار لازم نیست به عقب خم شوید ، اما “پرتاب پول به مشکل” همیشه جواب نمی دهد. اگر یک سازمان کوچک دارید ، این می تواند یک برخورد شخصی تر باشد. برای سازمان های بزرگتر ، از مدیران خود استفاده کنید. انگیزه همه متفاوت است ، بنابراین یک رویکرد پتو کار نمی کند. من آموخته ام که زمینه های اساسی با کیفیت وجود دارد که شناخت باعث ایجاد انگیزه در کارکنان می شود.

شناخت کلامی: این افراد دوست دارند “کار خوب” و بعضی اوقات در مقابل دیگران بشنوند.

پشتیبانی: این افراد می خواهند با شما وظیفه خود را انجام دهند یا با پیشرفت آنها با شما روبرو شوند ، بنابراین احساس می کنند که در حال دریافت مربیگری هستند که ممکن است لازم باشد.

توسعه: یادگیری وظایف جدید یا آموزش متقابل به برخی از افراد کمک می کند تا احساس لاغر نکنند. این امر به ویژه برای کارگران تکراری کار بسیار مهم است. همچنین ، فرصت های آموزش خارجی یا آموزش عمومی در محل کار می تواند مفید باشد ، مانند نحوه کار با همکاران.

پول: بله ، برخی از افراد در درجه اول با پول انگیزه دارند – و یک جایزه ، حتی یک امتیاز امتیاز ، به آنها کمک می کند تا احساس قدردانی کنند.

زمان با کیفیت: برخی از افراد به ساختار احتیاج دارند یا فقط ممکن است بخواهند با شما بنشینند یا صحبت های خنک کننده ای داشته باشند. آنها وقتی از خانواده خود یا آن سفر آینده سؤال می کنند ، احساس توجه می کنند. معمولاً این افراد به دنبال یکی از عناصر تشخیص دیگر نیز هستند ، اما این در واقع برتر آنهاست.

مرتبط: 3 اصل رهبری اول مردم

از خودت هم مراقبت کن

گوش دهید ، کشیدن همه شب ها و خوردن مک دونالد برای هر وعده غذایی ممکن است جسورانه به نظر برسد و “بیان تعهد” به تیم شما باشد ، اما در واقع ، معمولاً از نظر انگیزه برعکس عمل می کند. فهمیدم که وقت گذاشتن با خانواده ام یا برای تمریناتم به مردم کمک می کند تا ببینند که من انسان هستم. این مربوط به تعادل زندگی و زندگی به خودی خود نیست ، بلکه بیشتر در مورد رهبری به عنوان مثال برای نشان دادن چیزهایی است که بیشتر اوقات مهم است. مطمئناً این همه نوجوانان می توانند و اتفاق بیفتند ، اما نباید راهی برای زندگی باشد.

رهبر بودن پیچیده است. این فقط مربوط به استراتژی ، چشم انداز و مأموریت نیست ، بلکه مهمتر از همه ، نحوه اجرای هر یک از آنها در یک تجارت است.

مجله ترفندهای اینستاگرام

https://www.entrepreneur.com/leadership/5-key-leadership-principles-that-drive-real-results/490082

دیدگاهتان را بنویسید