چگونه کار قدیمی من مخفیانه مرا برای ایجاد یک تجارت پر رونق آماده کرد
نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.
من کار روزنامه نگاری خود را در سال 2004 شروع کردم. طی چند ماه ، واضح بود: صنعت در حال تغییر بود – سریع. اخراج اتاق خبر ، کاهش بودجه و کاهش کارکنان روال شد. زمزمه های “برش های قریب الوقوع” به واقعیت های سالانه تبدیل شد. همه ساله منابع کمتری ، همکاران کمتری و فشار بیشتری برای انجام کارهای بیشتر با کمتر به ارمغان می آورد.
سرانجام ، لحن صنعت کاملاً تغییر کرد. ما از گزارش اخبار به دفاع از وجود آن رفتیم. یادم است که اسکریپت هایی را برای خواندن هوا در اختیار شما قرار داده ام و از بینندگان خواسته اند “از روزنامه نگاری محلی حمایت کنند”. تصور کنید که در حالی که بی سر و صدا برای صرفه جویی در کار خود ، در جهان گزارش می دهید ، گزارش دهید. فروتنانه بود – و آشکار.
این زمانی است که فهمیدم به یک برنامه B نیاز دارم
حدود هشت سال از فعالیت 15 ساله من به عنوان خبرنگار و لنگر بزرگترین پخش کننده خصوصی کانادا ، شروع به ساخت یک آژانس بازاریابی با محوریت املاک و مستغلات کردم. بی سر و صدا در اتاق خبر ، شلوغی های جانبی مورد اخم قرار گرفتند. برخی از مدیران حتی آنها را ممنوع کردند. این یک تضاد عجیب بود: همه می دانستند که صنعت در حال کوچک شدن است ، اما هیچ کس مجاز به آماده شدن برای آنچه در آینده بود آماده شد.
بنابراین من به هر حال این کار را کردم.
با گذشت زمان ، آن آژانس بی سر و صدا در پس زمینه رشد کرد. و یک روز ، آنقدر بزرگ بود که دیگر به اتاق خبر احتیاج نداشتم. من قدم برداشتم – و به طور کامل به کارآفرینی رفتم.
چیزی که من انتظار نداشتم این بود که بسیاری از مهارت های روزنامه نگاری من برای ساختن و اداره یک تجارت موفق بنیادی می شوند.
در اینجا آنچه ترجمه شده است – و چرا برای هر کسی که امروز در حرفه خود عدم اطمینان حرکت می کند ، اهمیت دارد.
مرتبط: 3 اشتباه بزرگ که من را به یک کارآفرین بهتر تبدیل کرده است
مهلت ها بیش از نظم و انضباط ایجاد می کنند – آنها اعتماد ایجاد می کنند
در روزنامه نگاری ، مهلت ها انعطاف پذیر نبودند. اگر بخش شما تا زمان پخش آماده نبود ، به هوا نمی رود – به همین سادگی. هیچ “من کمی عقب مانده ام.” این نوع فشار در زمان واقعی شما را آموزش می دهد تا بدون توجه به چه چیزی تحویل دهید. و مهمتر از همه ، به شما می آموزد که افراد دیگر برای تحویل شما حساب می کنند.
در تجارت ، همین طرز فکر یک مزیت رقابتی است. هنگامی که شما به طور مداوم مهلت ها را برای مشتری ، همکار یا حتی خودتان ملاقات می کنید – به عنوان کسی که به او اعتماد کنید ، شهرت می دهید. در دنیایی پر از پوسته پوسته شدن ، این اعتماد نادر و با ارزش است.
وضوح کمترین مهارت ارتباطی است
به عنوان یک روزنامه نگار ، کار من این بود که چیزی پیچیده – قانونگذاری ، اقتصاد ، آمار جرم و جنایت – و سریع آن را روشن کنم. من یاد گرفتم که چگونه ایده ها را تجزیه کنم تا یک بیننده بدون دانش پس زمینه هنوز هم بتواند داستان را درک کند.
این مهارت مستقیماً به تجارت منتقل شد. مشتریان به دنبال اطلاعات بیشتر نیستند – آنها وضوح می خواهند. آنها کسی را می خواهند که بتواند با اعتماد به نفس و دقت ، چیزها را به زبان ساده توضیح دهد. اگر بتوانید این کار را انجام دهید ، حتی در بازارهای شلوغ ، توجه و وفاداری را به خود جلب خواهید کرد.
خواندن اتاق یک مهارت تجاری است ، نه فقط یک اجتماعی
هر اتاق خبر انرژی ناگفته ای دارد. بعضی روزها پرتنش است. دیگران مشترک هستند. شما یاد می گیرید که زبان بدن را بخوانید ، واکنش ها را پیش بینی کنید و لحن خود را بر این اساس تنظیم کنید. بعضی اوقات شما راه سخت را یاد می گیرید – با گفتن چیز اشتباه در زمان اشتباه. اما در نهایت ، شما در این کار خوب می شوید.
این هوش هیجانی در تجارت ضروری شد. چه در یک تماس فروش ، یک مشتری مشتری یا یک شرکت چک تیم باشم ، به همان توانایی برای سنجش اتاق متکی هستم. دانستن اینکه چه موقع صحبت کنید ، چه موقع مکث کنید ، و چه موقع باید از آن استفاده کنید – اینطور نیست – اینگونه است که شما گزارش می دهید ، معاملات نزدیک و افراد را هدایت می کنید.
حضور بصری شما سیگنال می فرستد – خواه آن را دوست دارید یا نه
در تلویزیون ، نحوه نمایش شما بخشی از کار است. روشنایی ، لباس ، وضعیت ، تماس چشمی – همه چیز مهم است. شما آموزش دیده اید که به صورت بصری فکر کنید زیرا دیده می شوید ، نه فقط شنیده می شود.
من به عنوان یک صاحب مشاغل ، این کار را به جلو انجام دادم. این که آیا من در یک تماس بزرگنمایی ، ضبط محتوای ویدیویی یا ملاقات حضوری با مشتری هستم ، در مورد نحوه نمایش فکر می کنم. نه به این دلیل که من به لهستانی سطحی اهمیت می دهم ، بلکه به این دلیل که می فهمم حضور اعتبار ایجاد می کند. مردم قضاوت می کنند. عمدی در مورد ظاهر شما – انرژی ، لحن ، زبان بدن – بخشی از برند شما است.
پرسیدن سوالات هوشمند منجر به نتایج بهتر می شود
مصاحبه های عالی اتفاق نمی افتد زیرا روزنامه نگار زیاد صحبت می کند – آنها اتفاق می افتند زیرا سؤالاتی را می پرسند که هیچ کس دیگری فکر نمی کند بپرسد. آنها گوش می دهند. آنها حفر می شوند. آنها به موضوع کمک می کنند تا به چیزی واقعی برسد.
این مجموعه مهارت تقریباً در همه جای تجارت اعمال می شود. این که آیا من در حال سوار شدن به مشتری هستم ، عضو تیم جدید را استخدام می کنم ، یا عیب یابی یک کمپین ، پرسیدن سؤالات متفکرانه و باز ، همه تفاوت را ایجاد می کند. این منجر به بینش می شود ، نه فقط پاسخ. هرچه سوالات شما بهتر باشد ، نتایج شما با ارزش تر است.
ایجاد محتوا یک کلمه کلیدی نیست – این یک تمرین روزانه است
قبل از اینکه “بازاریابی محتوا” مرسوم باشد ، روزنامه نگاران هر روز این کار را می کردند. نوشتن عناوین بخش های فیلمبرداری. ضبط صدا کلیپ های ویرایش. ما روزانه ، در مهلت ، با کیفیت و قوام ایجاد می کردیم.
هنگامی که من به تجارت محور بودم ، آن عضله محتوا قبلاً ساخته شده بود. می توانم سریع بنویسم. من می توانم فیلمبرداری کنم. من می توانم زاویه داستان را پیدا کنم. این امر باعث شد که ایجاد یک آژانس محور محتوا بسیار ساده تر شود. اما مهمتر از همه ، این به من کمک کرد تا ارزش خود را به طور مداوم – از طریق وبلاگ ها ، فیلم ها ، ایمیل ها و رسانه های اجتماعی – ارتباط برقرار کنم.
قصه گویی پل بین حقایق و احساسات است
در هسته اصلی هر خبرنامه یک داستان است. این در تجارت تغییر نمی کند. در حقیقت ، نیاز به روایت حتی از اهمیت بیشتری برخوردار است. از آنجا که مردم بر اساس داده ها خریداری نمی کنند – آنها بر اساس اعتقاد خریداری می کنند.
این که آیا من در حال تهیه یک استراتژی برند ، نوشتن یک صفحه فروش یا برنامه نویسی وبینار هستم ، می پرسم: داستان چیست؟ تنش چیست؟ چه تغییراتی در پایان؟ قهرمان کیست؟ داستان پردازی کرکی نیست. ساختار آن است. اینگونه است که به مردم کمک می کنید تا مراقبت کنند.
تحقیقات قبل از صحبت کردن – این اعتبار را ایجاد می کند
روزنامه نگاران نمی توانند کارها را بسازند. ما آموزش داده ایم تا برای منابع حفر کنیم ، حقایق را تأیید کنیم و از هر ادعایی حمایت کنیم. آن غریزه – برای اعتبارسنجی قبل از انتشار – به طور مستقیم به تجارت ترجمه می شود.
وقتی توصیه های بازاریابی را ارائه می دهم ، به احساس روده تنها اعتماد نمی کنم. من به روندها ، کشش داده های عملکرد ، مطالعات موردی مرجع اشاره می کنم. این رویکرد با تحقیقات باعث ایجاد اعتماد می شود-و به مشتریان کمک می کند تا نسبت به سرمایه گذاری خود اطمینان بیشتری داشته باشند.
مرتبط: چرا کارآفرینی بهتر از هر کتاب رشد شخصی است
نوشتن یک ابرقدرت تجاری است
در روزنامه نگاری ، شما هر روز می نویسید. اسکریپت ها ، صداپیشه ها ، عناوین ، توییت ها ، زیرنویس ها. شما یاد می گیرید که چگونه محکم بنویسید. شما یاد می گیرید که چگونه با تأثیر بنویسید. و یاد می گیرید که چگونه صدای خود را با مخاطبان خود مطابقت دهید.
در تجارت ، این یکی از مفیدترین ابزاری است که من با خود حمل کرده ام. نوشتن شفاف و اقناعی در سراسر صفحه کمک می کند – کپی وب سایت ، کمپین های ایمیل ، عرشه های زمین ، گزارش های مشتری. به خصوص اکنون ، هنگامی که مطالب زیادی تولید شده و عمومی است ، نوشتن انسانی که واقعاً تیز و عمدی است.
کار تحت فشار تست نهایی تیم است
تلویزیون یک عمل انفرادی نیست. هر نمایش بستگی به تولید کنندگان ، ویراستاران ، اپراتورهای دوربین و مجریان کار در همگام سازی ، تحت مهلت های تنگ دارد. اگر کسی توپ را رها کند ، همه آن را احساس می کنند.
این به من آموخت که چگونه تحت فشار قرار بگیرم – و چگونه می توانم افرادی را که می توانند از عهده آن برآیند ، استخدام کنم. در تجارت ، همه چیز به پهلو می رود. مشتریان جهت را تغییر می دهند. شکست را پرتاب می کند. توانایی آرامش ، سازگاری و ادامه حرکت همان چیزی است که آماتورها را از متخصصان جدا می کند.
خط پایین
وقتی روزنامه نگاری را ترک کردم ، فکر کردم که از یک صنعت کوچک شدن دور می شوم. چیزی که من متوجه نشدم این بود که من به چیزی که برای همه آماده می شدم می رفتم. کارآفرینی بر خلاف روزنامه نگاری نبود – این تکامل آن بود. همان مهارتهایی که به من در موفقیت در دوربین کمک کرد ، به من کمک کرد تا در تجارت موفق شوم.
بنابراین اگر در حرفه ای هستید که در حال حاضر احساس نامشخصی می کنید ، من این را می گویم: از نزدیک نگاه کنید. شما احتمالاً در حال ساخت مهارت هایی هستید که مدت ها پس از پایان نقش فعلی شما به شما خدمت می کند. شما فقط ممکن است ابزارهای دقیقی را که برای فصل بعدی لازم دارید جمع کنید.
منتظر بمانید تا یک بحران شروع کند تا برنامه خود را شروع کنید. اکنون آن را بسازید ، حتی اگر در حاشیه باشد. آن پروژه جانبی آرام ، آن هفته مستقل آخر هفته ، آن آزمایش کوچک – ممکن است این چیزی باشد که وقتی کار دیگر نمی تواند امنیت به شما می دهد.
https://www.entrepreneur.com/growing-a-business/how-my-old-job-secretly-prepared-me-to-build-a-thriving/490916