چگونه می توان رهبر شد که همه به یک مهارت اعتماد دارند و دنبال می کنند

من معتقدم که این دلیل بالاترین بیان رهبری است. در این سطح ، هوش و وضوح رهبری می کند ، در حالی که واکنش پذیری عاطفی صندلی عقب را می گیرد. در اینجا است که رهبران از پاسخ های غریزی بالا می روند. این هوش هیجانی به آنها اجازه می دهد تا اطلاعات پیچیده را پردازش کرده و تصمیمات هوشمندانه بگیرند. رهبران می توانند با دقت و آرامش با چالش هایی روبرو شوند.

اما دلیل فراتر از هوشمند بودن است. این در مورد این است که بتوانیم از پیچیدگی و کشف آنچه درست است ، غرق شوید. این در مورد عمل به روش هایی است که هم منطقی و هم با ارزش های قوی هماهنگ هستند.

این سطح از رهبری باعث می شود علم ، فلسفه و تفکر مفهومی زنده شود. به برندگان جایزه نوبل ، دولتمردان بینایی یا ذهن های بزرگی مانند آلبرت انیشتین فکر کنید. این افراد بر اساس عقل تصمیم گیری می کردند و از آموزش ، حقیقت و سخت کوشی در یادگیری قدردانی می کردند. رهبرانی که برای تصمیم گیری به دلیل متکی هستند ، بهتر می توانند تغییرات قابل توجهی را ایجاد کنند ، روابط قوی تری ایجاد کنند و به نتایج بهتری دست یابند.

مرتبط: این یک ویژگی واحد است که هر رهبر بزرگی به آن احتیاج دارد

ویژگی های دلیل: ابزار تحلیلی یک رهبر

رهبران مبتنی بر عقل توانایی منحصر به فردی دارند. آنها می توانند موقعیت های پیچیده ای داشته باشند و از آنها استفاده کنند. آنها به فراتر از سطح نگاه می کنند تا معنا پیدا کنند و از منطق به عنوان قطب نما استفاده کنند.

آنها قادر به مشاهده الگوهای دیگران هستند که ممکن است از دست دهند و بین آنچه مهم است و چه چیزی نیست ، تمایز قائل شوند. آنها به جای هدایت احساسات ، تصمیمات خود را بر اساس اعتبار ، ارتباط و ارزش بلند مدت پایه گذاری می کنند.

یک رهبر را تصور کنید که یک پروژه متقاطع را مدیریت می کند که در آن همه نیازهای رقابتی دارند. یک رهبر واکنشی ممکن است غرق شود یا مورد علاقه های خود را بازی کند. با این حال ، رهبری که از عقل استفاده می کند ، یک قدم عقب می رود ، با دقت گوش می دهد ، ورودی هر تیم را ارزیابی می کند و استراتژی را تهیه می کند که همه را گرد هم می آورد. این نوع تفکر واضح فقط چیزها را عادلانه نگه نمی دارد. این بهترین ها را در مردم و منابع به ارمغان می آورد.

دلیل همچنین به رهبران کمک می کند تا مفاهیم انتزاعی را اداره کنند. این توانایی هنگام نقشه برداری از یک دید بلند مدت ضروری است. یک مدیرعامل را با طراحی یک برنامه پنج ساله تصویر کنید: به جای تعقیب روند یا حدس زدن ، آنها از منطق ، داده و بینش برای شکل دادن نقشه راه استفاده می کنند که هم جسورانه و هم قابل دستیابی است.

تراز عقل و حقیقت

دلیل بیش از یک مهارت ذهنی است. این در یک تعهد عمیق به حقیقت است. رهبران در این سطح می فهمند که تفکر منطقی باید در حقایق و یکپارچگی لنگر انداخته شود. این همان چیزی است که دانش را به خرد تبدیل می کند.

به عنوان مثال مذاکره کنید. یک رهبر واکنشی ممکن است واقعیت ها را پیچاند تا راه خود را بدست آورد. با این حال ، یک رهبر مبتنی بر عقل صداقت و شفافیت را ارزیابی می کند. آنها می دانند که اعتماد پایه و اساس موفقیت ماندگار است. آنها با وضوح و انصاف به بحث و گفتگوها نزدیک می شوند ، که به آنها کمک می کند تا روابط قوی تری و شهرت برای صداقت ایجاد کنند.

این تعهد به حقیقت همچنین از آنها در برابر نفس محافظت می کند. در حالی که نفس دوست دارد واقعیت را متناسب با دستور کار خود خم کند ، عقل خواستار شواهد و منطق است. این نظم و انضباط و تشخیص را بر روایت های خود خدمت می کند.

مرتبط: آیا می خواهید یک تجارت موفق ایجاد کنید؟ خود را رها کنید

حرکت فراتر از نفس: منطق کنترل کنترل

نفس دلیل را دوست ندارد. این کنترل ، دستکاری و درست بودن را ترجیح می دهد. در بدترین حالت ، این منطق را برای توجیه خود یا تسلط بر دیگران می پیچد. برخی از رهبران از داده ها به صورت انتخابی استفاده می کنند یا در زمینه های صوتی هوشمندانه صحبت می کنند ، نه برای پیدا کردن حقیقت بلکه برای محافظت از تصویر یا به دست آوردن قدرت.

اما وقتی یک رهبر عقل را انتخاب می کند ، چیزی تغییر می کند. آنها دفاعی را رها می کنند و عینیت را در آغوش می گیرند. آنها قادر به واسطه ای عادلانه هستند ، درگیری ها را عاقلانه حل می کنند و تصمیم می گیرند که به نفع کل تیم باشد ، نه فقط نفس خودشان.

این طرز فکر همچنین ساختارهای قدرت قدیمی را تجزیه می کند. به جای رهبری از طریق اقتدار یا کاریزما ، رهبران در این سطح از طریق وضوح ، همکاری و ایده های محکم تأثیر می گذارند.

تحقیقات جیم کالینز در مورد رهبران “سطح 5” از این دیدگاه پشتیبانی می کند. بهترین رهبران فروتن و در عین حال مصمم هستند. آنها بیشتر از تصویر شخصی خود به موفقیت شرکت اهمیت می دهند ، که نمونه ای قدرتمند از عقل در عمل است.

از واکنش به پاسخ: قدرت مکث

یکی از مهمترین صفات عقل ، تغییر از واکنش به پاسخ دادن است. واکنش ها از محرک های عاطفی مانند ترس ، غرور یا عصبانیت و غیره ناشی می شود. آنها سریع ، اغلب دفاعی هستند و معمولاً بسیار مفید نیستند. از طرف دیگر ، پاسخ ها متفکر ، مبتنی بر رشد هستند و با هدف رشد طولانی مدت هستند.

روانشناس ویکتور فرانکل این زیبایی را به تصویر کشید ، “بین محرک و پاسخ فضا وجود دارد. در آن فضا قدرت ما برای انتخاب پاسخ ماست. در پاسخ ما رشد و آزادی ما نهفته است.” این نشان دهنده تفاوت بین واکنش عاطفی و رهبری منطقی است.

تصور کنید که یک رهبر در یک جلسه به چالش کشیده می شود. یک واکنش واکنشی ممکن است خاموش کردن انتقاد یا عقب نشینی دفاعی باشد. با این حال ، یک رهبر که از عقل عمل می کند مکث می کند ، بازخورد را در نظر می گیرد و با اندیشه پاسخ می دهد. آن لحظه بازتاب تنش را به اعتماد تبدیل می کند و فرهنگی را ایجاد می کند که در آن از باز بودن استقبال می شود.

مرتبط: فعال یا واکنشی: در کدام حالت هستید؟

چگونه عقل تیم ها و فرهنگ ها را شکل می دهد

رهبرانی که از عقل فعالیت می کنند ، به طور طبیعی سازمان های خود را بالا می برند. آنها محیط هایی را ایجاد می کنند که منطق ، یادگیری و حقیقت فقط به عنوان ارزش در نظر گرفته نمی شوند ، بلکه بخشی از فرهنگ هستند. این راه را برای نوآوری ، اعتماد و پیشرفت هموار می کند.

یک مدیرعامل را تصور کنید که با شفافیت رهبری می کند ، به داده ها متکی است و بینش از تمام سطوح شرکت را دعوت می کند. کارمندان احساس می کنند ، شنیده می شوند ، احترام می گذارند و توانمند می شوند. این فقط رهبری خوب نیست. این پایه و اساس موفقیت طولانی مدت است.

و اثر موج دار در اینجا متوقف نمی شود. رهبری مبتنی بر عقل بر کل جوامع و صنایع تأثیر می گذارد. این امر آموزش ، رشد شخصی و گفتگوی معنی دار را ارتقا می بخشد. این استاندارد جمعی را نه تنها در سازمان بلکه فراتر از آن بالا می برد.

خط پایین: دلیل به عنوان یک ابرقدرت رهبری

توانایی استدلال بیش از یک مهارت خوب است. این استاندارد طلای رهبری است. این جایگزین واکنش های عاطفی ، انتخاب های ناشی از نفس و رفتار تحریک آمیز با آرامش ، وضوح و هدف است.

رهبرانی که از عقل فعالیت می کنند ، اعتماد به نفس را القا می کنند و تصمیمات هوشمندانه می گیرند. آنها محیط هایی را شکل می دهند که افراد و ایده ها می توانند رشد کنند. آنها فقط منجر نمی شوند. آنها بالا می روند. با انجام این کار ، آنها نه تنها در سازمان های خود بلکه در دنیای اطراف خود تأثیر ماندگار ایجاد می کنند.