چگونه می توان از منطقه راحتی خود خلاص شد و رشد شرکت خود را شروع کرد
نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.
در قلب پارک هنکوک در لس آنجلس ، کالیفرنیا ، یک محاسبه اشتباه کوچک باعث ایجاد اثر دومینو شد که همه چیز را در مورد نحوه نزدیک شدن به تجارت و زندگی تغییر داد. یک کودک زخمی کودک ، بزرگتر از چند انگشت من ، از طریق درب باز در بالکن من حرکت می کند. آنچه در پی آن بود نه فقط داستان تلاش برای نجات بلکه یک درس عمیق در تجارت و زندگی بود که هرگز انتظار نداشتم از چنین موجودی کوچک یاد بگیرم.
به عنوان کارآفرینان و رهبران مشاغل ، ما اغلب به توانایی های حل مسئله خود افتخار می کنیم. آن روز ، من و شریک زندگی من همه چیز را در شرایط انداختیم. این پرنده کوچک ناز به وضوح گیج و شروع به وحشت کرد. ما نمی خواستیم به حیوان آسیب برسانیم یا بیش از آنچه قبلاً بود آن را بترسانیم.
ما در تلاش ما برای هدایت Hummingbird به درب باز ، جاروها ، مپس ها و حتی یک سوئیفر را امتحان کردیم. ما سعی کردیم همه چیز را به جز درگاه تاریک کنیم ، امیدواریم که این مسیر ظاهری را ببیند و از نور پیروی کند. ما راه حل های پیش ساخته را که توسط دوستان و فیلم ها در YouTube توصیه می شود ، مانند اضافه کردن شکر به کاسه های آب و در نهایت به نوک خود Swiffer ، ساختیم. هر تلاش با همان نتیجه – شکست ، اما با تنوع جزئی انجام شد. صدا آشنا است؟
رفتار Hummingbird جذاب و ناامید کننده بود. ساعت بعد از ساعت ، در نزدیکی سقف معلق شد ، که به نظر می رسید یک حلقه بی پایان بین دو لامپ نوری است. این پرنده آنچه را که آن را یک منطقه امن می دانست ، یک الگوی قابل پیش بینی که توهم امنیت را ارائه می داد ، پیدا کرده بود. علیرغم تلاش های ما برای هدایت آن به سمت آزادی ، با قاطعیت به مسیر انتخاب شده خود متعهد بود.
ما پنجره های بلند را با پلاک های تیره پوشانده ایم تا خروجی های کاذب را از بین ببریم. برای کاهش گزینه های آن ، یک پتو را در سراسر اتاق کشیدیم. بازتاب مداوم از نور خورشید بر روی یک تکه کوچک از سقف باقی مانده است ، مانند تماس آژیر به این کودک. این پرنده ، مانند بسیاری از ما در مشاغل ما ، همچنان به تعقیب این چراغ مصنوعی ادامه داد – استعاره ای که بسیار عالی است که شاهد آن بود.
راه حل بسیار ساده و ساده بود: اگر زوزه به تازگی دو پا پایین و یک پا به سمت راست پرواز می کرد ، می توانست درب بالکن باز را پیدا کند – بلیط آن برای آزادی. اما این کار را نکرد نمی توانست یا شاید دقیق تر ، اینگونه نیست. ایمنی الگوی تعیین شده خود به زندان ساخت خود تبدیل شده است.
از آنجا که این درام آشکار شد ، من نمی توانم کمک کنم اما موازی با رفتارهای تجاری خودمان را ببینم. چند بار به عنوان کارآفرین خودمان را در الگوهای مشابه پیدا کرده ایم؟ ما به آنچه می دانیم می پردازیم ، در همان استراتژی ها ، همان بازارها ، همان رویکردها می چرخیم. ما ممکن است تنظیمات جزئی را انجام دهیم – یک زاویه بازاریابی جدید در اینجا ، یک تغییر جزئی محصول در آنجا – اما اساساً ، ما در مناطق راحتی خود هستیم.
به آخرین باری که با یک چالش تجاری روبرو شدید فکر کنید. آیا بلافاصله به راه حل های امتحان شده و واقعی خود رسیدید؟ آیا شما ، به سادگی ، به جای اینکه به طور کامل در مورد رویکرد خود تجدید نظر کنید ، به سادگی آب شکر را به سوئیفر خود اضافه کرده اید؟
منطقه راحتی اغوا کننده است. پیش بینی ، آشنایی و احساس کنترل را ارائه می دهد. اما مانند دوست زرشکی ما ، این ایمنی درک شده می تواند به یک دام تبدیل شود. در تجارت ، ماندن بیش از حد در منطقه راحتی شما می تواند منجر به رکود ، فرصت های از دست رفته و در نهایت منسوخ شود.
موفق ترین کارآفرینانی که می دانم یک چیز مشترک دارند: آنها مرتباً خود را مجبور می کنند که فراتر از محیط فوری خود باشند. آنها می فهمند که لحظات دستیابی به موفقیت به ندرت از انجام کارهای مشابه کمی متفاوت است. در عوض ، آنها از خطرات محاسبه شده و مایل به پرواز دو پا پایین و یک پا به سمت راست جایی که معمولاً کار می کنند ، می آیند.
شرکت هایی مانند Netflix را در نظر بگیرید ، که به عنوان یک سرویس DVD توسط رسانه ها آغاز شد اما مایل بود فراتر از مدل تجاری راحت خود برای پذیرش جریان باشد. یا در مورد تحول IBM از یک شرکت سخت افزار به یک غول سرویس و محاسبات ابری فکر کنید. اینها فقط تغییرات جزئی در مضامین موجود نبودند – آنها تغییرات اساسی بودند که نیاز به ترک امنیت آشنا داشتند.
ترس و وحشت و وحشت ما که هنگام تلاش برای فرار از آینه ها ، احساسات را تجربه می کند ، احساسات زیادی را تجربه می کنیم. طبیعی است انسان است اما برخلاف دوست پررنگ ما ، ما توانایی شناختی را داریم که الگوهای خود را بشناسیم و آگاهانه تصمیم بگیریم که آنها را بشکنیم.
بنابراین ، غذای عملی از این برخورد غیر منتظره چیست؟ در اینجا چالشی که من پیشنهاد می کنم وجود دارد: برای یک روز ، یک ساعت یا حتی فقط یک دقیقه – اما با آگاهی. الگوهای خود را رعایت کنید. کجا معلق هستید؟ چه چراغهای مصنوعی را تعقیب می کنید؟ از همه مهمتر ، اگر فقط کمی پایین تر و کمی به سمت راست مسیر معمول خود پرواز کنید ، چه اتفاقی می افتد؟
این مراحل را امتحان کنید:
- الگوی پرواز خود را نقشه برداری کنید. 30 دقیقه وقت بگذارید تا چالش های مکرر تجاری و پاسخ های معمولی خود را به آنها بنویسید ، و مشخص کنید که در آن می توانید در زندگی حرفه ای خود “همان وسایل نوری” را دور بزنید.
- یک منطقه دو پا ایجاد کنید. یک چالش تجاری فعلی را انتخاب کنید و خود را مجبور کنید سه راه حل کاملاً جدید را که قبلاً هرگز امتحان نکرده اید ، ایجاد کنید ، حتی اگر در ابتدا ناراحت کننده یا غیر متعارف به نظر برسند.
- پروازهای قبل از آزادی را برنامه ریزی کنید. دو ساعت هر ماه را به طور خاص به کاوش در فرصت های جدید شغلی ، بازارها یا استراتژی های درست در خارج از عملیات فعلی خود اختصاص دهید و این بار به عنوان مقدس مانند هر تعهد تجاری دیگر رفتار کنید.
دفعه بعد که با یک چالش تجاری روبرو هستید ، در برابر اصرار برای دستیابی به راه حل های معمول خود مقاومت کنید. درعوض ، لحظه ای به دو پا در خارج از محدوده طبیعی خود نگاه کنید. از خود بپرسید: آیا من مشکل واقعی را حل می کنم یا فقط آب شکر را به سوئیفر اضافه می کنم؟
مسیر رشد ، دستیابی به موفقیت و آزادی اغلب فراتر از منطقه راحتی ما است. این در مورد ایجاد تغییرات چشمگیر و بی پروا نیست. بعضی اوقات ، به سادگی ساختن یک تنظیم جزئی در دیدگاه یا رویکرد ما ساده است. پنجره فرصت ممکن است نزدیکتر از آنچه فکر می کنید باشد – اگر مایل هستید از الگوهای آشنایی که باعث می شود در جای خود باشید ، خلاص شوید.
در تجارت ، مانند زندگی ، چراغ هایی که تعقیب می کنیم همیشه آنهایی نیستند که ما را به سمت جایی که باید برویم ، سوق می دهد. سوال واقعی این است: آیا شما آماده هستید تا یک مسیر پرواز متفاوت را امتحان کنید؟
چگونه حماسه Hummingbird به پایان رسید؟
پس از چند ساعت ، پرنده شروع به وحشت کرد و سریعتر و سریعتر پرواز کرد. این دقیقاً برعکس آنچه باید انجام دهد انجام می داد ، یعنی کند شدن و جستجوی یک راه حل متفاوت به جای تلاش برای همان کار بارها و بارها. ما همچنان توسط پرنده هدایت می شویم و همین کار را انجام می دهیم.
سرانجام ، ما فهمیدیم که تنها راه کمک به این پرنده کوچک ، پایین آوردن سقف است. این دیوانه به نظر می رسد ، درست است؟ چگونه سقف یک ساختمان را پایین می آورید؟ با هم ، ما با روشی قابل توجه برای انجام این کار روبرو شدیم.
ما دو جعبه بسته بندی مقوایی بزرگ پیدا کردیم و با یکی از آنها پرنده (به آرامی) را گوشه ای قرار دادیم. سپس ، جعبه دوم را به صورت موازی در سقف کشیدیم ، در اصل ایجاد یک پرنده پیش ساخته با سقف مقوایی. ما به آرامی کل Triangle Birdcage را پایین آوردیم تا اینکه “سقف” جدید با بالای درگاه شستشو داد. پرنده بلافاصله به آسمان بزرگ آبی پرواز کرد.
https://www.entrepreneur.com/growing-a-business/how-to-break-free-from-your-comfort-zone-and-start-fueling/485044