چگونه من یک عملیات حق رای دادن چند واحدی بدون ترک کار روزانه خود ساختم
نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.
من ده ها سال را به عنوان سخنران مشاغل و مدیریت گذرانده ام و در مورد عملکرد ، رهبری و ساخت تیم های قوی به رهبران ارائه داده ام. اما در اوایل کارم ، احساس کمی ناراحت کردم.
من به مخاطبان پر از مدیران و صاحبان مشاغل باتجربه مشاوره می دادم ، که بسیاری از آنها تجربه بسیار بیشتری نسبت به من داشتند. من نمی خواستم به عنوان سخنران دیگری که با تئوری صحبت می کند اما فاقد اعتبار در دنیای واقعی است ، درک شوم. من می خواستم بینش هایم در تجربه مستقر شود ، نه فقط الهام بخش.
سپس یک روز ، که در یک مجله هواپیمایی در حال حرکت است ، یک تبلیغ برای تنظیمات خوراکی دیدم. چیزی کلیک کرد حق رای دادن من را به خود جلب کرد زیرا این الگویی است که ترکیبی از سازگاری و تنوع است. همه در بازارهای مشابه از همان سیستم پیروی می کنند ، اما عملکرد متفاوت است. این بدان معنی بود که باید یک متغیر وجود داشته باشد. اگر می توانستم آن را شناسایی کنم و آن را برای من کار کنم ، فقط یک تجارت ایجاد نمی کنم – بینش هایی را که می توانم به مشتری های خود بیاورم کسب می کنم.
هدف من هرگز ترک حرفه صحبت کردن من نبود. این هنوز اشتیاق اصلی من است. اما من می خواستم آن را با شغلی تکمیل کنم که پیام من را تیز کند و درآمد من را افزایش دهد. اینگونه است که من در سال 2006 یک حق رای دادن به تنظیمات خوراکی را به پایان رساندم.
بگذارید واضح باشم: هیچ چیز “پاره وقت” در مورد این سرمایه گذاری وجود نداشت. افتتاح حق رای دادن به معنای گرفتن وام ، امضای اجاره نامه 10 ساله ، سرمایه گذاری در ساخت ، مدیریت کارمندان و خدمت به مشتریان بود. این امر به تعهد کامل نیاز داشت – حتی اگر هر روز نتوانستم آنجا باشم.
مرتبط: آیا حق رای دادن برای شما مناسب است؟ این 9 سوال را از خود بپرسید تا دریابید.
ما با سهم خود از چالش ها ، به ویژه در اوایل روبرو شدیم. اما سرانجام ، ما یکی از مکان های بالاتری را در کالیفرنیا ساختیم. بعداً ، من یک مکان دوم مبارز به دست آوردم و طی یک سال آن را سودآور کردم. ما برای بهترین خدمات به مشتری و مدیر سال از بیش از 1000 فروشگاه در سراسر جهان جوایز کسب کردیم – همه در حالی که من هنوز برای صحبت های صحبت کردن سفر می کردم.
بنابراین ، چگونه این کار را کردم؟ در اینجا شش استراتژی کلیدی وجود دارد که این امکان را فراهم می کند:
1. مدل حق رای دادن را انتخاب کنید
هر حق رای دادن برای مالکیت غایب مناسب نیست ، مهم نیست که تیم فروش چه می گوید. من یک مارک را انتخاب کردم که اجازه آن را داده است ، اما به سرعت فهمیدم که موفقیت هنوز هم نیاز به تعامل عمیق دارد. لازم نیست همیشه از نظر جسمی حضور داشته باشید ، اما باید از نظر روحی حضور داشته باشید.
من به دنبال یک تجارت با سیستم های روشن ، استانداردهای برند و پشتیبانی قوی شرکت ها بودم. من همچنین با سایر حق رای دادن صحبت کردم تا اطمینان حاصل کنم که تنظیمات دوگانه من واقع بینانه است. من فقط یک سرمایه گذار نبودم – من هنوز یک رهبر بودم ، فقط یکی از مسافت از راه دور.
2. سیستم هایی را بسازید که بدون شما کار کنند
اگر قرار نبود هر روز در فروشگاه باشم ، برای حفظ دید و پاسخگویی به سیستم هایی نیاز داشتم. هر شب ، کارمند بسته شدن گزارش مفصلی در مورد فروش ، مسائل و بازخورد برای من ارسال می کرد. من دوربین های امنیتی را برای نظارت بر فروشگاه از راه دور و تأیید زمان باز و بسته شدن نصب کردم. من همچنین می توانم از هر مکانی برای بررسی داشبورد و داده های عملکرد به سیستم خود وارد شوم.
آموزش متقابل یکی دیگر از استراتژی های کلیدی بود. هر یک از اعضای تیم می توانند چندین کار را انجام دهند ، به ما انعطاف پذیری و محافظت در برابر شکاف های پرسنلی بدهند.
3. افراد مناسب را استخدام کنید (و نگه دارید)
پیدا کردن مدیر مناسب همه چیز را تغییر داد. دو استخدام اول من جامد بود اما چسبیده نبود. سوم ، جنیفر ، نه ماه به آنجا پیوست و برای بقیه مالکیت من ماند. او حتی پس از فروش فروشگاه ها حتی یک سال با صاحب جدید کار کرد.
من و جنیفر روزانه در تماس بودیم ، حتی وقتی در جاده بودم. وقتی در خانه بودم ، حداقل هفته ای یک بار برای ماندن با تیم دیدار می کردم. من شیفت کار نکردم ، اما حضور را حفظ کردم. من ریزگردها نبودم – من مدیریت فرهنگ بودم.
مرتبط: اتصال برای موفقیت: 4 ارزشهای مهم یک فرهنگ سازمانی بهم پیوسته
4. فرهنگ را هدایت کنید – حتی از راه دور
فرهنگ فقط اتفاق نمی افتد – باید شکل بگیرد. ما اغلب در مورد اینکه چه کسی به عنوان یک تیم بودیم صحبت می کردیم و چه نوع محیطی را می خواستیم. ما به آرامی آموزش دیدیم ، به طور مداوم مربی شدیم و به کارمندان فرصت رهبری دادیم. ورودی آنها به ما کمک کرد تا نوآوری کنیم ، اهداف را برآورده کنیم و هماهنگ بمانیم.
وقتی اعضای تیم خودشان را ثابت کردند ، ما به آنها استقلال بیشتری دادیم. این سرمایه گذاری در وفاداری و عملکرد پرداخت شده است. فروشگاه ها فقط مانند من احساس نمی کردند – آنها مانند آنها احساس می کردند مال مابشر
5. رها کردن کنترل (استراتژیک)
هیچ کس دقیقاً مانند من کار را انجام نداد. هیچ کس به همان اندازه فروخته نشده است یا به اندازه عمیق مراقبت نمی کند. اما آنها مجبور نبودند. من آموخته ام که اگر تیم بتواند 80 ٪ از استاندارد شخصی من را فعالیت کند ، این برای موفقیت کافی بود و این به من امکان می داد تا صحبت کنم و یک مکان دوم را باز کنم.
Letting Go به دیگران اتاق داد تا قدم بردارند. این کار جنیفر را آسانتر کرد. و به من این امکان را می داد تا روی رشد تجارت تمرکز کنم ، نه فقط اجرای آن.
6. با اعداد مدیریت کنید
وقتی در محل نیستید ، معیارها به چشم و گوش شما تبدیل می شوند. من فروش هفتگی ، متوسط اندازه بلیط ، هزینه ها و بررسی های مشتری را از نظر مذهبی تماشا کردم. من هر P&L را مطالعه کردم. من همچنین عملکرد کارمندان را پیگیری کردم تا جنیفر بتواند در صورت لزوم در زمان واقعی مربیگری کند.
او کف را مدیریت کرد. من اعداد را مدیریت کردم. این ساختار حتی وقتی که خارج از شهر بودم ، همه چیز را در حال حرکت نگه داشت.
یکی از افتخارآمیزترین لحظات سفر حق رای دادن من برنده جایزه بهترین خدمات مشتری بود. این فقط مربوط به فروش نبود – این مربوط به فرهنگی بود که ما ساخته بودیم. این جایزه آنچه را که می خواهم باور داشته باشم تأیید کرد: موفقیت حق رای دادن در مورد کار سخت تر نیست. این در مورد کار باهوش تر ، ایجاد سیستم و رشد افراد است.
این تجربه فقط محتوای صحبت من را تقویت نکرد – آن را تغییر داد. من داستانهای واقعی داشتم برنده واقعی مشکلات واقعی همه اینها اصالت را به پیام من اضافه کرد. برای ایجاد یک تجارت موفق نیازی به کار روزانه خود ندارید. اما شما باید آن تجارت را جدی بگیرید. سیستم ها را در جای خود قرار دهید. مردم خود را هدایت کنید. شماره های خود را تماشا کنید. و مهمتر از همه ، به تیمی که ساخته اید اعتماد کنید.
اینگونه است که شما چیز بزرگی رشد می کنید – حتی وقتی آنجا نیستید تا آن را ببینید.
من ده ها سال را به عنوان سخنران مشاغل و مدیریت گذرانده ام و در مورد عملکرد ، رهبری و ساخت تیم های قوی به رهبران ارائه داده ام. اما در اوایل کارم ، احساس کمی ناراحت کردم.
من به مخاطبان پر از مدیران و صاحبان مشاغل باتجربه مشاوره می دادم ، که بسیاری از آنها تجربه بسیار بیشتری نسبت به من داشتند. من نمی خواستم به عنوان سخنران دیگری که با تئوری صحبت می کند اما فاقد اعتبار در دنیای واقعی است ، درک شوم. من می خواستم بینش هایم در تجربه مستقر شود ، نه فقط الهام بخش.
سپس یک روز ، که در یک مجله هواپیمایی در حال حرکت است ، یک تبلیغ برای تنظیمات خوراکی دیدم. چیزی کلیک کرد حق رای دادن من را به خود جلب کرد زیرا این الگویی است که ترکیبی از سازگاری و تنوع است. همه در بازارهای مشابه از همان سیستم پیروی می کنند ، اما عملکرد متفاوت است. این بدان معنی بود که باید یک متغیر وجود داشته باشد. اگر می توانستم آن را شناسایی کنم و آن را برای من کار کنم ، فقط یک تجارت ایجاد نمی کنم – بینش هایی را که می توانم به مشتری های خود بیاورم کسب می کنم.
بقیه این مقاله قفل شده است.
به کارآفرین بپیوندیدبا امروز برای دسترسی
https://www.entrepreneur.com/growing-a-business/how-i-built-a-multi-unit-franchise-operation-without/492301