چگونه قرار دادن مردم قبل از سود باعث موفقیت شرکت من شد

من هرگز از اینکه صاحب یک دوست نزدیک و همکار سابق از روزهای شرکتی خود هستم ، سپاسگزارم که صاحب مشاغل هستم. این مرد تعریف قابل اعتماد است. او زحمتکش است ، همیشه اولویت کار را دارد و به ندرت شکایت می کند یا از هر چیزی می خواهد.

به تازگی ، او دچار سختی های اساسی شد و نیاز داشت تا به طور موقت برای تمرکز روی خانواده خود عقب نشینی کند. در ابتدا ، شرکت وی دلسوز و پذیرایی بود. در پایان ، با این حال ، او شغلی را که بسیاری از وقت و انرژی خود را به آن اختصاص داده بود ، از دست داد.

مرتبط: برنده شدن شامل قرار دادن افراد در تجارت شما است. اینگونه است که شما این کار را انجام می دهید.

شرکت ها مردم نیستند …

من به عنوان دوستش ، من دل شکسته ام. من به عنوان یک صاحب مشاغل ، وحشت زده ام. در حالی که من می فهمم که مشاغل به سهامداران خود پاسخ می دهند ، آنچه من برای آشتی دادن تلاش می کنم ، تصمیم به غافل کردن وفاداری و فداکاری خدمات برای یک پول کوچک است. یادگیری چقدر کم توجه این شرکت به سختی های دوست من فقط بر قولی که هنگام راه اندازی شرکت خود کردم ، مجدداً تأکید کرد و قول دادم که هرگز سود را در مقابل مردم قرار ندهم.

چندی نگذشت که دوستم داستان خود را به من گفت ، یکی از اعضای تیم من یک رویداد آسیب زا را تجربه کرد. من و شریک تجاری من به جای استفاده از رویکرد “شرکت” ، استناد به سیاست ، بحث در مورد FMLA و به طور کلی وضعیت وحشتناک استرس زا ، من و شریک تجاری من برای حمایت از آنها متمایل شدیم. ما روشن کردیم که بهزیستی آنها در ابتدا انجام می شود. هرگز این اتفاق برای هر یک از ما رخ نداد که اجازه دهیم آنها در یک زمان دشوار در زندگی خود بروند زیرا آنها نتوانستند حضور پیدا کنند و برای شرکت درآمد کسب کنند. تنها فکر من این بود که به هر شکلی که بتوانم کمک کنم.

… آنها فقط توسط مردم تأمین می شوند

دنیای شرکتی مشهور است ، اما برای اینکه دریابیم که سالهای خدمت شما برای هیچ چیز در زمان سختی های شخصی حساب نمی شود ، چیزی بی رحمانه نیست. من مطمئن هستم که اگر دوست من به انعطاف پذیری مورد نیاز خود اعطا شده باشد ، پس از اینکه توانست به کار خود برگردد ، ده برابر آن را به این شرکت تبدیل می کرد ، اما این هرگز نمی تواند اتفاق بیفتد زیرا شرکت وی چنین چیزی را نمی دید.

هنگامی که اعضای تیم می دانند که در محل کار ، به ویژه در چالش برانگیزترین لحظه های خود ، پشتیبانی خواهند کرد ، آنها فقط انگیزه ندارند. آنها الهام گرفته شده اند. آنها آزادانه بیشتر وقت و توجه خود را به شما می دهند و بیشتر به کار خود اهمیت می دهند. وفاداری به مردم شما در عوض وفاداری را به وجود می آورد.

“فرهنگ” و “دارایی”

آنچه دنیای شرکت ها اینقدر به طرز غم انگیزی رد کرده اند ، نقش مهربانی بشر در پرورش سرمایه انسانی است. بسیاری از شرکت های بزرگ در مورد اینکه اعضای تیم خود با ارزش ترین دارایی خود هستند ، بسیار مهم هستند ، اما منظور آنها این است که آنها برای اعضای تیم خود برای درآمد حاصل از آنها ارزش قائل هستند.

به محض این که دیگر اینگونه نیست ، آنها روابط را قطع کردند و شخص دیگری را پیدا کردند تا نقطه را پر کند. این نوع فرهنگ باعث نارضایتی و تقویت فساد می شود زیرا ، هنگامی که شرکت ها نتوانند از “با ارزش ترین دارایی” خود محافظت کنند ، این دارایی ها کمتر علاقه مند به محافظت از شرکت هستند.

مرتبط: چرا مهربانی یک کیفیت مهم برای رهبران است

سرمایه واقعی انسانی از نظر احترام اندازه گیری می شود ، نه دلار

مردم من شرکت من هستند. بدون آنها ، من به عنوان یک کارآفرین شکست می خورم. من سخت تلاش کردم تا افراد مناسب را پیدا کنم ، آنها را آموزش دهم ، مهارت های آنها را پرورش دهم و محیطی را ایجاد کنم که خلاقیت را تقویت کند ، زیرا وقتی خوشحال می شوند ، در کارشان می درخشد. در حالی که این سبک رهبری ممکن است همیشه در کوتاه مدت سودآور نباشد ، اما این یک عامل اصلی در موفقیت بلند مدت شرکت من بوده است.

بنابراین ، وقتی اتفاق غیر منتظره ای رخ می دهد ، من در آنجا خواهم بود تا پشتیبانی خود را ارائه دهم. مردم من این را می دانند ، و من اطمینان دارم که اگر به آنها احتیاج داشته باشم ، برای من قدم می گذارند.