چه چیزی برای چیپ و جوانا گینز: مکس، واکو، مگنولیا
چیپ و جوآنا گینز چند برنامه تلویزیونی جدید دارند – و احتمالاً آن چیزی که شما انتظار دارید نیستند.
وقتی اکثر طرفداران به گینس ها فکر می کنند، به خانه و سبک زندگی فکر می کنند. اولین برنامه تلویزیونی آنها، یک قالب بازسازی خانه به نام فیکسر بالا، به راه اندازی یک شبکه کابلی (Magnolia) پر از کرایه های مشابه، همراه با یک مجتمع خرده فروشی در زادگاهشان Waco، یک خط بزرگ از محصولات خانگی و حتی یک کسب و کار هتل کمک کرد. اما اکنون آنها همچنین در حال راه اندازی هستند… نمایش های مسابقه ای در Max در مورد اسکیت غلتکی (Roller Jam)، جوندگان (انسان در برابر همستر)، و آواز خواندن (Second Chance Stage)؟
اما برای گاینی ها، این کاملاً منطقی است – زیرا مانند همه کارآفرینان بزرگ، آنها برای خود مأموریتی تعریف کرده اند. و ممکن است کمی با آنچه شما فکر می کنید متفاوت باشد.
چیپ میگوید: «شمشیری که ما از مردن روی آن امتناع میکنیم، کسی است که ما را مجبور به انجام کاری میکند که واقعاً نسبت به آن احساس شگفتانگیزی نداریم، و ما آن را بیرون میگذاریم زیرا «آنچه میخواهند» یا «آنچه ما هستیم» است. قرار است انجام دهد.”
شما می توانید کل گفتگوی ما را در اینجا یا در پخش کننده صوتی بشنوید. در زیر یک نسخه ویرایش شده است.
وقتی این صفحه جدید برنامه نویسی را دیدم که چقدر سرگرم کننده و هوشمندانه بود، بلافاصله با خودم فکر کردم: چگونه بین کار گذشته خود و این مرزبندی کردید؟ شما بچه ها در مورد گسترش Magnolia بسیار متفکر بوده اید، بنابراین باید منطقی در آن وجود داشته باشد.
تراشه: من و جو خیلی قاطعیم که چیزی که ما را به اینجا رساند کمی تفکر و استراتژی بود – اما چیزی که دوست داشتیم ریسک بود. حالا من و جو به این دو دهه نگاه می کنیم و می گوییم: “این تجربه چه چیزی است که ما بیشتر از آن می خواهیم؟”
ما هزاران گزینه نمایش تلویزیونی روی دیوار داشتیم و حداقل به طور موقت کمی فلج می شد. اما همانطور که شروع به محدود کردن آنها کردیم، به خندیدن ادامه دادیم زیرا آن چهار واقعاً هیچ خط مشخصی نداشتند. سپس [President of the Magnolia Network] آلیسون پیج گفت: “میدانی چیست؟ وجه مشترک آن اصالت و شادی است. و این چیزی است که چیپ و جو همیشه درباره آن بودهاند.” که فقط حس زیبایی داشت
شمشیری که ما از مردن روی آن امتناع میکنیم، کسی است که ما را مجبور به انجام کاری میکند که واقعاً در مورد آن احساس شگفتانگیزی نداریم، و ما آن را بیرون میگذاریم زیرا “آنچه میخواهند” یا “آنچه ما باید انجام دهیم” است، و سپس ما بعداً پشیمان شوید زیرا در تمام مدت می دانستیم که واقعاً به ما و چیزهایی که به آنها اهمیت می دهیم نیست.
جوانا: وقتی به Magnolia فکر می کنیم، خواه مجله، فروشگاه ما، شبکه باشد – تمام هدف ما به عنوان یک شرکت این است: چگونه مردم را برای این لحظات معنادار دور هم جمع کنیم؟ چون وقتی عقب میرویم و میبینیم چه کسی به مغازهها میآید، در هر سنی است. این یک گروه دوستان دختر است. این یک مادربزرگ، یک پدربزرگ، یک نوه است – این خانواده است. و اگر با افرادی که دوستشان دارید کنار هم هستید و چیزی را تماشا می کنید و همه همان احساسات را تجربه می کنند، چیز واقعاً خاصی در آن وجود دارد.
چیپ درباره انجام ندادن کارها فقط به این دلیل صحبت کرد که از شما انتظار می رود. این سخت است. بازی کردن با اعداد و گفتن “ما می دانیم که مردم این را می خواهند، بنابراین ما فقط به انجام آن ادامه می دهیم” اغلب آسان تر است. چگونه به خودتان فشار می آورید تا بیشتر انجام دهید؟
جوانا: من احساس می کنم که ذاتاً چیپ است. او می گوید: “جو، زندگی فقط یک آزمایش بزرگ است.” اما آرامش من این است: “بیایید این کار را تا آخر عمر انجام دهیم و هرگز محوری نباشیم.” آنجاست که احساس امنیت می کنم.
تراشه: اما شما به عنوان فردی که به طور طبیعی از انجام این کار احساس راحتی نمی کنید، چگونه می توانید به آن مکان ها برسید؟
جوانا: اولین چیزی که به ذهن می رسد این ایده از چتربازی است – که من هرگز انجام نداده ام. اما تمام زندگیام، با هر تصمیمی که گرفتهام، آن را معادل احساس میکنم که در لبهی کوه ایستادهام و باید با گفتن «بله» بپرم. بیشتر عمرم، این ترس مرا عقب نگه می داشت. بنابراین من هرگز هیجان را احساس نکردم، نمی دانم بعدش چیست. من نمی خواستم. می خواستم بدانم که با خیال راحت روی زمین کاشته شده ام. اما هرچه بیشتر آن عضله را تمرین می کردم، احساس نشاط بیشتری می کردم.
به گونه ای اعتیادآور نیست که من همیشه به چیزهای مختلف “بله” بگویم. اما وقتی میشنوم که چیپ میگوید: “بیایید آزمایش کنیم”، به این معنی است که ممکن است شکستی رخ دهد، اما ممکن است یک برد نیز وجود داشته باشد. چیزی وجود دارد که در مورد “بیایید آزمایش کنیم” را آزاد می کند.
بنابراین فکر می کنم اکنون طرز فکر من این است: چگونه در حال تکامل هستیم؟ چگونه ایجاد می کنیم؟ چگونه چشمانمان را باز نگه داریم؟ چون احساس میکنم بیشتر چیزهایی که ساختیم کاملاً غریزی بوده است. دلش بیشتر شده است. و مهم نیست که این تجارت چقدر برای ما بزرگ می شود، این واقعاً هسته اصلی ما است: چه احساسی داریم؟ با وجود اینکه بله گفتن به این امر منطقی است، اما اگر آن را احساس نکنیم، همچنان نه خواهیم گفت.
از نمایش جدید Gaineses، انسان در برابر همستر.
اعتبار تصویر: با حسن نیت از Max
جوآنا، شما ممکن است خود را فردی ریسک گریز تصور کنید، اما همچنین تصمیم گرفتید به چیپ اعتماد کنید – فردی که کاملاً متفاوت از شما فکر می کند. این به خودی خود نوعی ریسک پذیری است، اینطور نیست؟
جوانا: این واقعاً نکته خوبی است.
تراشه: الان بیش از 20 سال است که ازدواج کرده ایم. اوایل ازدواجمان فکر می کردم حق با من است و او اشتباه می کند. من خوشبین بودم، و او کمی بدبین بود – اگرچه خودش را یک «واقع گرا» می خواند. اما وقتی بزرگتر شدم، متوجه شدم که او موقعیت بسیار سخت تری دارد. ریسک پذیری برای من بسیار طبیعی است. وقتی ناراحت هستم احساس راحتی می کنم. اما برای تو، جو، تصمیم بسیار سختی بود.
دوستی دارم که موفقیت را «مسافت طی شده» تعریف می کند. جوآنا، طبق روشی که در اینجا قاب میکنیم، مسافت طی شده برای شما تا این نوع تصمیمها بزرگتر است – که دستاورد بزرگتری است.
تراشه: کلا آمین او بسیار متفکر است و این برای کسی مثل من که نیستم بسیار مفید بوده است.
تیم ما نیز به ما کمک می کند. ما دوست داریم افرادی را در اطراف خود داشته باشیم که افکار ما را زیر سوال ببرند و اهداف ما را زیر سوال ببرند: “آیا این برای مگنولیا درست است؟ آیا این برای چیپ و جوانا درست است؟” ما همچنین افرادی را دوست داریم که می گویند: “هی، ما در واقع با شما موافقیم، اما این یک استدلال متقابل است.”
چگونه افرادی را پیدا می کنید که می توانند با شما مخالف باشند، اما هنوز به آنها اعتماد دارید؟ این آسان نیست.
جوانا: من و چیپ واقعا برای افرادی که زندگیشان با ما متفاوت است ارزش قائلیم. ما می دانیم که یکدیگر را تیز خواهیم کرد. از برخی جهات، ما این مکان میانه را پیدا می کنیم، و می گوییم، “اوه، ما در آن مناطق شبیه هم هستیم.” اما در بیشتر موارد، ما قدرت را در تفاوت های خود می یابیم. ما با درک این موضوع که این تفاوتها باعث میشود ما به شیوهای جدید ببینیم، به میز میرسیم و همه ما ثروتمندتر، باهوشتر و کنجکاوتر از اتاق بیرون میرویم. من فکر می کنم این زیبایی روابط است، چه فقط یک زوج باشد و چه یک تیم.
در مورد اینکه چگونه آن افراد را پیدا میکنیم: نمیدانم این پاسخ درستی است یا نه، اما فکر میکنم ما انواع مختلف افراد را جذب میکنیم تا اینجا با ما کار کنند. خیلی زیباست که وقتی سر یک میز 15 نفره می نشینی به همه نگاه می کنی و زندگی هیچکس مثل هم نیست.
تراشه: حتی استراتژیک واقعی هم نبود. کاملا عمدی نبود اما ما میخواستیم اطرافیانمان بیشتر به آنچه که ما در تلاش برای انجامش بودیم اهمیت دهند تا احساسات یا نظرات ما در مورد چگونگی انجام آن. در نتیجه، ایدههایی که ما بیان میکنیم بسیار بسیار قویتر هستند – زیرا زوایای مختلف زیادی وجود داشت که در هنگام مبارزه با آنها در نظر گرفته میشد.
من و جو درباره شروع نمایشمان شوخی می کنیم، فیکسر بالا. تهیهکنندگان، و شاید حتی یکی دو نفر از مدیران شبکه، میگفتند: “شما باید از Waco خارج شوید. این باید در مقیاس باشد. اما همانطور که شروع به تکامل کرد، مردم با هم ارتباط برقرار کردند – نه به این دلیل که به نظر می رسید ما یک زوج عجیب و غریب با حیوانات و بچه های بسیار زیاد بودیم، بلکه برعکس، ما زوجی بودیم که واقعاً به یکدیگر اهمیت می دادیم و به جامعه خود اهمیت می دادیم و اهمیت می دادیم. در مورد مشتریان ما و این با مردمی که در اکوسیستم های کاملا متفاوت زندگی می کردند طنین انداز شد.
نتیجه همه چیز این است: ما میخواهیم فرصتهایی را برای افراد بیشتر و بیشتر فراهم کنیم تا درباره ایدههایی صحبت کنند که باعث میشود آنها به شیوهای متفاوت درباره جهان فکر کنند.
به عبارت دیگر، همه چیز به این برمی گردد که جوآنا ماموریت شما را چگونه تعریف کرد: چگونه مردم را برای این لحظات معنادار دور هم جمع کنیم؟
تراشه: مرد، برادر – تاچ داون!
https://www.entrepreneur.com/starting-a-business/the-sword-we-refuse-to-die-on-why-chip-and-joanna-gaines/482397