چرا رهبرانی که پشت ابهام پنهان می شوند تیم های خود را ناکام می کنند
نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.
بیایید وانمود کنیم که ابهام نوعی مهارت رهبری تکامل یافته است. نیست این اجتناب ، ساده و ساده است. در جایی در این راه ، بسیاری از رهبران با بی احتیاطی ذهنیت آزاد را اشتباه گرفته اند و تیم ها به خاطر آن رنج می برند.
محل کار امروز از نظر استعداد کوتاه نیست ، اما در جهت کوتاه است. مردم آماده حرکت ، آماده برای ساخت و آماده برای تأثیرگذاری هستند. اما خیلی اوقات ، آنها مجبور می شوند در مه مبهم استراتژیک فعالیت کنند. نه به این دلیل که آنها ابتکار عمل ندارند ، بلکه به این دلیل که افراد بالای سر آنها تمایلی ندارند یا قادر به برقراری تماس نیستند.
رهبری قبلاً در مورد بینش و قاطعیت بود. این به معنای انتخاب یک جهت ، تعهد به آن و به مردم خط دید روشن در جایی که به سمت آنها هدایت می شدند ، می شود. این به معنای ریزگرد زدن به هر حرکتی نبود ، اما این انجام داد میانگین مسئولیت تعیین دوره. اکنون ، بسیاری از رهبران در مورد تصمیمات می رقصند و به جای کاشت پرچم ، رژه ای از امکانات را ارائه می دهند.
عواقب واقعی است. تیم ها تکه تکه می شوند. منابع در اولویت های زیادی نازک می شوند. مردم وقت بیشتری را برای تراز کردن نسبت به اجرای خود می گذرانند. و از همه بدتر ، انرژی و درایو که باعث می شود یک تیم قدرتمند شروع به فرسایش کند. نه به این دلیل که مردم اهمیتی نمی دهند ، بلکه به این دلیل که آنها نمی دانند هدف آنها چیست.
مرتبط: آیا وقت آن رسیده است که خود را آتش بزنید؟ 5 نشانه ای که شرکت خود را عقب نگه دارید
این در مورد “بد” بودن رهبری نیست. این در مورد غایب رهبری در هنگام نیاز بیشتر است.
امروز یک الگوی مشترک در سازمان ها وجود دارد: یک مشکل بزرگ پدیدار می شود – مثلاً کاهش حفظ مشتری. رهبری آن را تصدیق می کند ، چند گروه کاری را آغاز می کند و ایده می خواهد. هفته ها می گذرد. تحقیقات انجام شده است گزینه ها ارائه می شوند و بعد … هیچی. بدون تصمیم واقعی بدون جهت مشخص فقط جلسات بیشتر ، تجزیه و تحلیل بیشتر ، بیشتر “بیایید به کاوش ادامه دهیم.”
این طور نیست که رهبران نمی خواهند انتخاب صحیحی انجام دهند. این است که آنها از ساختن اشتباه یک اما این ترس هزینه تیم ها را بیش از چند مورد اشتباه تاکنون هزینه کرده است.
وقتی رهبران تصمیم نمی گیرند ، خطر را در پایین دست تغییر می دهند. تیم ها برای تفسیر سیگنال های مبهم باقی مانده اند و امیدوارند که آنها تراز شوند. این مانند این است که به شما گفته شود که “یک پل بسازید” و هیچ اطلاعاتی در مورد رودخانه ، ترافیک یا حتی مقصد وجود ندارد. مطمئناً ، مهندسان شما ممکن است شروع به طراحی کنند ، اما شانس ساختن چیزی مفید برای هیچ یک نیست.
تیم ها به اکتشاف بی پایان احتیاج ندارند. آنها به یک تماس برای اقدام نیاز دارند. آنها به کسی احتیاج دارند که بگوید ، “این مسیری است که ما می خواهیم. ممکن است کامل نباشد ، اما ما معتقدیم که این درست است – و ما می خواهیم یاد بگیریم که می رویم.”
مرتبط: یک ویژگی “ابرقدرت” این 6 رهبر برتر همیشه هنگام استخدام به دنبال آن هستند
و نه ، این در مورد پذیرش فرماندهی و کنترل از بالا به پایین نیست. این در مورد قدم گذاشتن به مسئولیت رهبری قاطعیت یک نقص شخصیتی نیست. این یک ضرورت است. مردم می خواهند کسی را دنبال کنند که مایل به موضع گیری باشد. آنها انتظار کمال ندارند. آنها انتظار شجاعت دارند.
این طنز است ، پس از تصمیم گیری واضح ، تیم ها فروپاشن نمی شوند – آنها نادیده گرفتنبشر به آنها هدف روشنی بدهید و آنها خلاقیت ، انرژی و مالکیت لازم برای تحقق آن را به همراه خواهند داشت. آنها در مورد چگونگی ، آنها درباره آنچه که در مورد چه چیزی تکرار می شوند بحث می کنند ، اما آنها این کار را با درک مشترک از انجام می دهند چرابشر این جایی است که نوآوری واقعی اتفاق می افتد ، در داخل نگهبان های یک هدف مشخص.
اما بدون آن رهبری ، حتی بهترین تیم ها در نهایت گیر افتادند. آنها به جای پیشرفت ، اجماع را تعقیب می کنند. آنها به جای جهت ، برنامه هایی را بر روی فرضیات می سازند. و سرانجام ، آنها از هم جدا می شوند – نه به این دلیل که آنها تنبل هستند ، بلکه به این دلیل که ابهام خسته کننده است.
خوب ، رفع چیست؟
این با رهبران شروع می شود که تشخیص می دهند که قاطعیت مربوط به نفس نیست – این مربوط به خدمات است. این در مورد درست بودن نیست. این در مورد ارائه شفافیت به مردم برای انجام کارهای معنی دار است. این ممکن است به معنای گرفتن موقعیت قبل از هماهنگی هر ذینفع به طور کامل باشد. این ممکن است به معنای برقراری تماس باشد وقتی داده ها هنوز کمی تیره و تار است. این تقریباً مطمئناً به معنای مواجهه با انتقاد خواهد بود.
اما این کار است.
مرتبط: آیا شما یک تعلل کننده هستید؟ در اینجا 5 روش برای تعیین بیشتر وجود دارد.
ما رهبری را خیلی راحت کرده ایم. ما به جای جهت آن را به تسهیل تبدیل کرده ایم. بحث مهم است – اما مقصد نیست. در بعضی مواقع ، کسی باید بگوید ، “این راه پیش رو است.”
اگر رهبر هستید ، از خود بپرسید:
- من از چه تصمیمی از مشارکت بودن جلوگیری می کنم؟
- من به جای وضوح ، سردرگمی را از کجا ایجاد کرده ام؟
- آیا من به تیمم اطلاعات کافی برای عمل می دهم ، یا فقط کافی است که گیر بیفتد؟
از آنجا که واقعیت این است ، تیم شما درخواست توپ کریستالی نمی کند. آنها به دنبال عصمت نیستند. آنها به دنبال سیگنالی هستند که می توانند به آنها اعتماد کنند ، تصمیمی که می توانند از آن کار کنند و رهبری که مایل است هنگام شمارش ، قدم بردارد.
وضوح خلاقیت را از بین نمی برد – آن را رها می کند. و قاطعیت نوآوری را خفه نمی کند – آن را قادر می سازد. آنچه امروز در سازمانها حرکت می کند تغییر نمی کند – این عدم تمایل به تعهد است هیچ اصلاً تغییر کنید.
بنابراین ، تماس بگیرید. جهت را انتخاب کنید. سرب
تیم شما آماده است. تنها سوال این است – آیا شما؟
بیایید وانمود کنیم که ابهام نوعی مهارت رهبری تکامل یافته است. نیست این اجتناب ، ساده و ساده است. در جایی در این راه ، بسیاری از رهبران با بی احتیاطی ذهنیت آزاد را اشتباه گرفته اند و تیم ها به خاطر آن رنج می برند.
محل کار امروز از نظر استعداد کوتاه نیست ، اما در جهت کوتاه است. مردم آماده حرکت ، آماده برای ساخت و آماده برای تأثیرگذاری هستند. اما خیلی اوقات ، آنها مجبور می شوند در مه مبهم استراتژیک فعالیت کنند. نه به این دلیل که آنها ابتکار عمل ندارند ، بلکه به این دلیل که افراد بالای سر آنها تمایلی ندارند یا قادر به برقراری تماس نیستند.
رهبری قبلاً در مورد بینش و قاطعیت بود. این به معنای انتخاب یک جهت ، تعهد به آن و به مردم خط دید روشن در جایی که به سمت آنها هدایت می شدند ، می شود. این به معنای ریزگرد زدن به هر حرکتی نبود ، اما این انجام داد میانگین مسئولیت تعیین دوره. اکنون ، بسیاری از رهبران در مورد تصمیمات می رقصند و به جای کاشت پرچم ، رژه ای از امکانات را ارائه می دهند.
بقیه این مقاله قفل شده است.
به کارآفرین بپیوندیدبا امروز برای دسترسی
https://www.entrepreneur.com/leadership/why-leaders-who-hide-behind-ambiguity-are-failing-their/491536