مطالب مرتبط: چگونه یک هویت برند قانع کننده ایجاد کنیم
یا کسی را کمی به روز فعلی نزدیک کنید – استیو جابز. هنگامی که اولین آی پاد در سال 2001 عرضه شد، بخشی از جذابیت آن در طراحی نهفته بود. قبل از آیپاد، پخشکنندههای MP3 سخت و غیرمعمول بودند. آی پاد، در مقابل، کاربر پسند بود و شیک و مدرن به نظر می رسید. اولین آی پاد فوراً نمادین شد و ظاهر و احساس همه محصولات اپل را تحت تأثیر قرار داد.
جابز همچنین یک هویت بصری منحصر به فرد برای خود ایجاد کرد: شلوار جین نمادین و یونیفرم مشکی یقه اسکی. این متمایز بودن به ارائههای او نیز تبدیل شد، جایی که او با داستان سرایی ساده و جذاب خود، آنها را منحصر به فرد و خارقالعاده کرد. این به او کمک کرد تا بر خلاف رقبای خود در مایکروسافت به عنوان یک رهبر و ارتباط دهنده برجسته شود. قدرت برند او تا به امروز ادامه دارد و هاله ای را در اطراف شرکت و خود مرد ایجاد کرده است.
در واقع، جابز شروع به عقب نشینی 100 نفر برتر خود کرد. او جلوی تخته سفید میایستاد و میپرسید: 10 کاری که باید انجام دهیم چیست؟ مردم می جنگیدند تا پیشنهادات خود را در لیست قرار دهند. آنها را یادداشت می کرد – و سپس آنهایی را که احمق می کرد خط می کشید. پس از بحثهای زیاد، گروه فهرستی از 10 تا را ارائه میکرد. سپس جابز هفت رده آخر را کاهش میداد و اعلام میکرد: «ما فقط میتوانیم سه کار کنیم».
ادیسون هر کاری را که انجام می داد با نام، چهره و امضای خود علامت گذاری می کرد. او یک ماشین تبلیغاتی عظیم پشت سرش ساخت. او روابط شخصی نزدیکی با روزنامهنگارانی برقرار کرد که میتوان به آنها اعتماد کرد تا نسخهای ستایشآمیز (اما نه همیشه دقیق) بنویسند. او یک خودفروش بی امان بود. او از چندین تظاهرات عمومی برای برجسته کردن و ترویج فناوری های خود استفاده کرد.
مطالب مرتبط: 10 دلیل برای اینکه برندسازی حتی برای استارتآپها مهم است
او همچنین هرگز قدرت بینش را برای پیشبرد یک برند دست کم نگرفت. در سال 1976، استیو وزنیاک مجذوب دیدگاه جابز شد که «کامپیوتر را در دستان مردم عادی قرار دهد». وزنیاک نابغه مهندسی پشت Apple I و Apple II بود، اما این دیدگاه جابز بود که وزنیاک را برانگیخت تا مهارت های خود را بر روی ساخت کامپیوتری برای توده ها متمرکز کند. چشم انداز جابز مست کننده بود، زیرا دارای چهار جزء بود که همه دیدگاه های الهام بخش به اشتراک می گذارند: 1) جسورانه، 2) خاص، 3) مختصر، و 4) به طور مداوم ارتباط برقرار می کند.
به هر حال، برند لری پیج و سرگئی برین چقدر برای درک ما از گوگل مهم است؟ حتی اگر امروزه بسیاری از شرکتها سرمایهگذاریهای برندینگ و بازاریابی را کاهش میدهند، خندهدار است که چگونه شرکتهایی که ما آنها را تحسین میکنیم صرفاً با محصولات جدید ساخته نشدهاند، بلکه سطح موفقیت خود را از طریق سرمایهگذاری و معماری یک برند عالی به دست آوردهاند. ادیسون این را می دانست – حتی 100 سال پیش.