نحوه تبدیل اشکالات به مزایای استراتژیک

در دنیای غیرقابل پیش بینی کارآفرینی ، توانایی محوری فقط یک مکانیسم بقا نیست. این اغلب ویژگی تعیین کننده ای است که موفقیت طولانی مدت را از شکست جدا می کند. با گذشت سالها ، من شرکت ها را در بین Proptech ، FinTech ، بیمه و رسانه تأسیس و اداره کردم. برخی موفق شدند ، برخی شکست خوردند. اما آنهایی که این کار را انجام دادند ، این کار را کردند زیرا می دانستیم چه موقع و چگونه محور هستیم.

دنیای استارت آپ ، آسمان را عاشقانه می کند – شب های اواخر ، عرشه های زمین ، لحظات الهام بخش که به تک شاخ تبدیل می شوند. اما واقعیت بسیار مسخره تر است. این محصولات نادرست ، سوء تفاهم بازارها و درگیری های مدیریتی است که واقعاً آزمایش شما را آزمایش می کند. این لحظات نشانگر پایان نیست. آنها نقاط تورم هستند که شما را وادار به ارزیابی آنچه کار می کند ، چه چیزی نیست و چه چیزی ممکن است با یک لنز متفاوت باشد.

مرتبط: 3 مرحله برای انجام موفقیت آمیز شرکت خود و درآمد بالا

شناخت نقطه محوری

یک محوری خوب از وحشت ناشی نمی شود – از بینش ناشی می شود. یکی از مهمترین درسهایی که من آموخته ام این است که ممکن است ایده اصلی شما اشتباه نباشد ، اما ممکن است زمان ، مخاطب یا تحویل بازار شما باشد. این هنر در دیدن این است که ارزش واقعاً در کجا زندگی می کند و شجاعت حرکت به سمت آن را دارد.

هنگامی که ما یکی از سرمایه گذاری های اولیه خود را از یک تجارت نسل رهبری املاک و مستغلات به یک بستر اجتماعی پویا برای متخصصان املاک و مستغلات منتقل کردیم ، به این دلیل نبود که مفهوم اصلی هیچ شایستگی ندارد. دلیلش این بود که منظره تغییر کرده بود. نمایندگان فقط به سرب احتیاج نداشتند. آنها به جامعه ، ابزار ، اعتبار و همکاری نیاز داشتند. و اگر ما به اندازه کافی سریع حرکت نمی کردیم ، شخص دیگری چنین می کرد.

اشکالات شکست نیستند – آنها بازخورد هستند

به ویژگی های ناموفق ، محصولات یا کمپین ها نه به عنوان تلاش هدر رفته ، بلکه به عنوان نقاط داده فکر کنید. آنها آنچه را که مشتریان شما نمی خواهند به شما یاد می دهند ، که به همان اندازه آنچه می خواهند ارزشمند است. برخی از بهترین شرکت ها از شکست های مستند ناشی شده اند:

• Slack به عنوان یک شرکت بازی ناموفق به نام Tiny Speck آغاز شد. وقتی بازی خاموش نشد ، تیم متوجه شد که ابزار ارتباطی داخلی که ساخته بودند امیدوار کننده تر است.

• اینستاگرام در ابتدا Burbn بود ، یک برنامه ورود به سیستم نفخ با ویژگی های بسیار زیادی. محور آن در یک سکوی به اشتراک گذاری عکس با فیلترها از دور شدن سر و صدا به وجود آمده است.

• Shopify به عنوان یک فروشگاه اسنوبرد آنلاین آغاز شد. بنیانگذاران از عدم وجود ابزارهای تجارت الکترونیکی ناامید شدند ، بنابراین آنها خود را ساختند – و سپس فهمیدند که این فرصت واقعی است.

هر یک از این شرکت ها با دقت به آنچه بازار به آنها می گفت گوش می داد ، حتی اگر این چیزی نبود که آنها می خواستند در آن زمان بشنوند.

مرتبط: آیا وقت آن رسیده است که تجارت خود را محوری کنید؟ 3 علامت واضح که نباید از آنها چشم پوشی کنید

شجاعت بیش از نفس

یکی از سخت ترین کارها برای بنیانگذار این است که اعتراف کنید که “کودک” آنها کار نمی کند. شجاعت به عقب برگردد و بپرسید: آیا این ایده ارزش جنگیدن را دارد ، یا آیا چیزی بهتر در دسترس وجود دارد؟

رها کردن یک استراتژی شکست خورده به معنای این نیست که شما مأموریت خود را رها می کنید. این بدان معناست که شما به اندازه کافی به آن احترام می گذارید تا مسیر درست را به جلو بیابید. غالباً ، محورها چرخش 180 درجه ای نیستند. آنها تنظیمات 20 تا 30 درجه هستند که موقعیت یابی شما ، تجربه کاربر یا مدل درآمد شما را تغییر می دهند. اما این تغییرات جزئی می تواند همه چیز را تغییر دهد.

قطب نما خود را داده اید

یک محوری باید با شواهد هدایت شود ، نه احساسات. رفتار مشتری ، معیارهای تعامل کاربر ، نرخ چرند و بازخورد مستقیم GPS شما هستند. اگر هیچ کس روی ویژگی اصلی شما کلیک نمی کند اما همه آنها با ابزاری ثانویه که به عنوان یک جایزه ساخته اید وسواس دارند ، این یک سرنخ است. اگر علی رغم هزینه های بازاریابی ، چروک شما زیاد است ، شاید محصول ارزش ارائه دهد. اگر چرخه فروش شما خیلی طولانی است ، شاید شما خریدار اشتباه را هدف قرار دهید.

شما همیشه داده های کاملی نخواهید داشت ، اما به اندازه کافی برای شرط بندی آگاهانه خواهید داشت. و در سرمایه گذاری های اولیه ، هر تصمیمی شرط بندی است-شما فقط می خواهید باهوش ترین را ممکن کنید.

تراز تیم بسیار مهم است

یک محوری فقط تجارت را تغییر نمی دهد بلکه روانشناسی تیم را تغییر می دهد. شما نیاز به خرید دارید. شما به اعتقاد مشترک نیاز دارید. “چرا” را پشت محوری به وضوح به عنوان “چه” برقرار کنید. اگر از مردم می خواهید جهت را تغییر دهند ، به آنها وضوح و زمینه مدیون هستید.

برخی از دردناک ترین درسهای تجاری که آموخته ام ناشی از هم ترازی رهبری یا انتظارات سرمایه گذار قبل از ایجاد یک تغییر اساسی است. شفافیت زود هنگام از اصطکاک جلوگیری می کند.

مرتبط: چرا بنیانگذاران همیشه باید محورها را به عنوان فرصت مشاهده کنند

از بازگشت به مزیت استراتژیک

این حقیقت است: تقریباً در هر داستان موفقیت در تجارت ، لحظه ای از محوری وجود دارد. Airbnb تلاش کرد تا کشش را بدست آورد تا اینکه به طراحی لیست های خود تکیه دهد. توییتر به عنوان یک شرکت پادکست آغاز شد. YouTube به عنوان یک سایت دوست یابی ویدیویی آغاز شد.

اسطوره برنامه کامل تجاری که بی عیب و نقص اجرا شده است – فقط یک اسطوره است. شرکت های بزرگ توسط افرادی ساخته می شوند که به بازخورد پاسخ می دهند ، تحت فشار قرار می گیرند و به نفع خودداری می کنند.

اگر در سنگرها هستید ، روبروی دیوار هستید ، تنها نیستید – و گیر نمی کنید. یک محوری ممکن است دقیقاً همان چیزی باشد که شرکت شما به آن نیاز دارد. نکته اصلی این است که کنجکاو باشید ، فروتن باشید و حرکت خود را ادامه دهید. برخی از بزرگترین پیشرفت های تجاری ناشی از دو برابر شدن نیست. آنها از چرخاندن چرخ آمده اند.