شروع اولین کسب و کار من در 11 این 4 درس مادام العمر کسب و کار را به من آموخت
نظرات بیان شده توسط مشارکت کنندگان کارآفرین مربوط به خود آنهاست.
وقتی 11 ساله بودم، با مادربزرگم در اورنج کانتی، کالیفرنیا زندگی می کردم. ما غذا و آذوقه اولیه داشتیم – اما نه زیاد. برای کلاسور اسکیت بوردم برچسب میخواستم اما نمیتوانستم آنها را بخرم.
بنابراین، از مادربزرگم کاغذ برچسب خواستم، و او گفت بله. او می دانست که من باید خلاق باشم. استیکرهای خودم را چاپ کردم و وقتی آنها را به کلاسورم اضافه کردم احساس غرور کردم. در مدرسه، دوستانم برچسب های سفارشی من را دوست داشتند.
سپس شروع به فروش آنها به قیمت 5 دلار برای دو نفر کردم، در حالی که یک مغازه اسکیت فروشی محلی آنها را به قیمت 5 دلار فروخت. هرگز فراموش نمیکنم اولین باری را که کسی برای چیزی که خلق کردم به من پرداخت کرد – این چشمانم را به آنچه ممکن است هنگام راهاندازی یک تجارت باز کرد.
این ایده ساده به چیزی بزرگتر تبدیل شد. من هم شروع به فروش لباس و عرشه اسکیت بردم. من یک وب سایت با استفاده از سایت ساز یاهو ایجاد کردم. سایت من محصولاتم را نشان داد و به من کمک کرد با مشتریان ارتباط برقرار کنم. همچنین وبلاگی داشت که در آن درباره جلسات اسکیت، هدایا و جلسات فیلم به اشتراک گذاشتیم. در آن زمان، استفاده از رسانه های اجتماعی آسان تر بود. اساساً در مقایسه با امروز وجود نداشت.
همه اینها را می توان گفت، این سفر به من انعطاف پذیری را آموخت و به من نشان داد که چگونه در عین خلاقیت، کارآفرین باشم. من با چالشهای متعددی روبرو شدم، اما از تلاشهای جانبیام چیزهای زیادی یاد گرفتم، و شاهد رشد کسبوکار هیجانانگیز بود.
مطالب مرتبط: چرا عملکرد بالا همه چیز را حل نمی کند؟
وقتی به یک کارآفرین جوان فکر می کنم، درس هایی را به یاد می آورم که باعث شد من قوی و با انگیزه باشم. من شرکت استیکر خود را در 11 سالگی راه اندازی کردم. آن موقع نمی دانستم که این جرقه عشق من به تجارت خواهد بود. همچنین مهارت هایی را به من آموخت که بعداً به من کمک خواهد کرد.
بسیاری از مردم نمی دانند که چگونه این تجربیات اولیه کلید موفقیت و رشد شخصی هستند. شبهای بیخوابی زیادی را صرف ساختن و بستهبندی برچسبها کردم. آن زمان ها به من نشان دادند که چقدر سخت کوشی و فداکاری می تواند مهم باشد. در دبیرستان، من به تجارت برچسب خود ادامه دادم. من احساس می کردم که یک صاحب کسب و کار باتجربه هستم زیرا با چالش های زیادی روبرو بودم.
در اینجا چهار درس کلیدی وجود دارد که از شروع اولین کسب و کار خود در سنین جوانی آموختم. این درس ها به من کمک کرد تا یک کسب و کار موفق بسازم.
1. نام خوبی بسازید
با منصف بودن و احترام گذاشتن به دیگران، شهرت قوی بسازید. این مهم است، حتی زمانی که احساس می کنید مطمئن نیستید. از انتخاب هایی که می تواند به نام نیک یا صداقت شما آسیب بزند اجتناب کنید. شروع فروتنانه خود و آنچه را که در سال اول کسب و کار خود با آن روبرو شده اید به خاطر بسپارید.
اجازه دهید اعمال شما شخصیت واقعی شما را نشان دهد و نام خود را پاک نگه دارید. همیشه سعی کنید آنچه را که درست است انجام دهید، به خصوص زمانی که شرایط سخت باعث می شود به خودتان شک کنید. به جای دنبال کردن شهرت یا پول، روی انجام کارهای خوب و انتخاب هایی تمرکز کنید که ارزش های شما را منعکس می کند. بهترین بخش سفر شما، رشد شخصی خواهد بود که در طول مسیر به دست می آورید. قلب مهربانی داشته باشید و آماده باشید تا سخت کار کنید. این کار را نه فقط برای رویاهای خود، بلکه برای کمک به عزیزانتان در رسیدن به آرزوهایشان در آینده انجام دهید.
مطالب مرتبط: چگونه شهرتی ایجاد کنیم که منجر به موفقیت شود
2. اول بدون توقع بدهید
اگر هیچ چیز مهم نیست، شما باید تصمیم بگیرید که چه چیزی برای شما مهم است. عاقلانه انتخاب کنید و در مورد انتخاب های خود صادق باشید. درسی بزرگی که هنگام راه اندازی کسب و کار استیکرهایم آموختم این است که بدون انتظار چیزی در مقابل آن را بدهم. وقتی کارم را با دیگران به اشتراک گذاشتم، بیشتر از آنچه انتظار داشتم، حمایت و فرصتهایی دریافت کردم.
این تجربه ارزش سخاوت و از خودگذشتگی را به من آموخت. من دیدم که چگونه این ویژگی ها می توانند روابط قوی ایجاد کنند و انعطاف پذیری را بهبود بخشند. این طرز تفکر به من کمک کرد تا کسب و کارم را رشد دهم و بینش های ارزشمندی در مورد کارآفرینی و ارزش های اصلی ام به من داد.
3. مهارت های معمولی را تا سطوح فوق العاده توسعه دهید
رهبران واقعی افرادی هستند که مهارت های ساده را به کار می گیرند و آنها را خاص می کنند. آنها در حوزه تخصصی خود به دیگران کمک می کنند. این رهبران بیش از آنچه عادی است انجام می دهند. این نشان می دهد که آنها می توانند به ایده های جدید فکر کنند و به سرعت در محل کار خود را تطبیق دهند.
رسیدن به این سطح نیازمند کار سخت، مراقبت و میل به پیشرفت است. کسانی که مهارت های خود را توسعه می دهند از دیگر افراد متمایز هستند. آنها به دیگران نیز انگیزه می دهند که به دنبال موفقیت باشند. به طور خلاصه، تبدیل مهارت های پایه به مهارت های عالی به کسی کمک می کند تا به یک رهبر واقعی در هر شرکتی تبدیل شود.
مطالب مرتبط: 5 استراتژی بدون خطا که به شما کمک می کند عقب نشینی کنید و اجازه دهید تیم شما کنترل بیشتری داشته باشد
4. شکست را به انعطاف پذیری تغییر دهید
روزهای سخت را جشن بگیرید، به خصوص زمانی که یک کسب و کار جدید راه اندازی می کنید. ممکن است سخت به نظر برسد، اما باید برای چالش ها آماده شوید. زمانی که احساس می کنید گیر افتاده اید، سعی کنید شکست را به شیوه ای جدید ببینید. اگر متواضع بمانید و با شکست مواجه شوید، از هر طرف درس های ارزشمندی خواهید آموخت.
بسیاری از افراد موفق شکست ها را تجربه می کنند. آنچه مهم است این است که آنها در مورد این چالش ها چگونه فکر می کنند. این طرز فکر به آنها کمک می کند تا رهبرانی قوی شوند. انعطافپذیری به معنای ایستادن دوباره هنگام زمین خوردن است. هدف از این نیست که هرگز شکست نخوریم، بلکه در مورد قوی تر شدن از آن است. وقتی شکست را راهی برای یادگیری می بینید، می توانید مسائل را به گام هایی برای موفقیت تبدیل کنید.
https://www.entrepreneur.com/starting-a-business/starting-my-first-business-at-11-taught-me-these-4-lifelong/481394