در اینجا چیزی است که هر کارآفرین باید در مورد محوری بدانند

محوری می تواند تفاوت بین زندگی یک تجارت و مرگ باشد. آنهایی که آن را به وجود نیاوردند ، از این موارد غم انگیز برخوردار هستند: Kodak: “بعد از اینکه عکس های دیجیتال پادشاه شدند ، فیلمبرداری به فیلم.” Blockbuster: “در حالی که نتفلیکس فیلمنامه را بازنویسی کرد ، جریان را نادیده گرفت.” نوکیا: “افراد متصل ، اما در تلفن های هوشمند از دست دادند.”

تغییر دوره اواسط ماه می تواند دردناک باشد ، اما همانطور که نمونه های فوق نشان می دهد ، جایگزین بدتر است. به کشتی ای فکر کنید که کاپیتان شاهد طوفان بزرگی است که در افق ایجاد می شود. مطمئناً ، مسیر قبلاً با دقت ترسیم شده است. اما ادامه کار بدون حسابداری برای شرایط جدید آشکارا احمقانه خواهد بود.

چه موقع محوری و چگونه سؤالاتی که هر کارآفرین باید با آن روبرو شود. در اینجا نحوه انجام آن آورده شده است.

مرتبط: محور راه اندازی من آن را از عدم موفقیت نجات داد – در اینجا نحوه کمک به شما نیز آورده شده است

محوری یا محوری نیست

محور گاهی اوقات لازم است ، اما شما همچنین نمی خواهید بیش از حد از آن استفاده کنید. یک مطالعه از شرکای Duet نشان می دهد که استارت آپ هایی که یک یا دو بار محوری دارند 3.6 برابر رشد کاربر بهتر هستند و بیش از 50 درصد کمتر از شروع زودرس نسبت به استارتاپ هایی که یا اصلاً بیش از دو بار محور نیستند ، کمتر هستند.

این داده ها نشان می دهد که نحوه نزدیک شدن به محوری خود بسیار مهم است. به عنوان بررسی تجارت هاروارد یادداشت ها ، خطرات ناشی از اشتباه کردن آن می تواند قابل توجه باشد ، از جمله اما محدود به هدر رفتن زمان و منابع یا ارسال تیم خود در جهت غیرمولد نیست.

قبل از ایجاد محوری ، دلایل خود را برای انجام این کار از خود بپرسید. آیا شما به فشار خارجی خم می شوید؟ آیا رقابت بیش از حد وجود دارد؟ آیا یک فرصت جدید بوجود آمد؟

اینها می توانند دلایلی برای محوری باشند ، اما نه همیشه. وقتی گوگل وارد حلقه فرم های آنلاین شد ، من واقعاً نگران بودم-چگونه می توان شرکت پس از آن ، Jotform ، با یکی از قدرتمندترین فن آوری های فناوری در آنجا رقابت کرد؟ من دروغ می گویم اگر گفتم تغییر جهت از ذهنم عبور نمی کند ، و ایده فرار به برخی از سرزمین های غیرقانونی که در آن شرکت های نرم افزاری بزرگتر و پرقدرت تر هنوز جذاب نبودند.

اما من با آن گیر کردم و بسیار خوشحالم که انجام دادم. ما نه تنها از ورود گوگل به بازار جان سالم به در بردیم بلکه شکوفا شدیم. به این دلیل است که ما فرم ها را خیلی خوب انجام می دهیم. وقتی ایده ای را پیدا کردید که کار کند ، آن را از ترس دور نکنید. آنچه را که محصول شما را منحصر به فرد می کند ارزیابی کنید ، آن را درخشان اجرا کنید و روی داده ها تمرکز کنید – نه رقابت.

بازار را دنبال کنید

محوری همان چیزی نیست که تعقیب پرواز لحظه به لحظه فانتزی است. یک روش آسان برای گفتن تفاوت وجود دارد ، و این با این است که از خود بپرسید که آیا تعویض شما در خدمت مشتریان شما است یا برای نفس شخصی شما.

بسیاری از کارآفرینان امیدوارند که محصول آنها در حال ایجاد اختلال در کل صنعت باشد ، A LA آمازون یا گوگل. من توصیه نمی کنم که در آن جاده پایین بیاییم ، اما وقتی نوبت به یافتن بازار مناسب می رسد ، نوعی نسبت Goldilocks وجود دارد. یک بازار کوچک به این معنی است که شما هیچ رقبای بزرگی ندارید و تجارت شما می تواند همراه با بازار گسترش یابد – تا زمانی که واقعاً اتفاق می افتد. اگر بازار خیلی کوچک باشد ، هیچ رشدی نخواهید داشت. در این حالت ، شما باید محصول خود را – به عبارت دیگر ، محوری – برای خدمت به یک بازار بزرگتر تغییر دهید.

برای ادامه آنچه مشتریان می خواهند ، مانند یک انسان شناس رفتار کنید. این همه گیر نمونه های زیادی از مشاغل را نشان می دهد که پیش بینی می کند نیازهای مردم تغییر کند و برای تعامل با مشتریان کار کند-نمونه هایی شامل اضافه کردن گزینه های چت زنده به وب سایت ها یا از جمله فرم های بازخورد در انتهای خبرنامه ها برای جمع آوری بازخورد است. بفهمید بازار کجاست ، مشتریان واقعاً چه می خواهند و از آنجا می روند.

مرتبط: اگر یاد نگرفتید که چگونه تجارت خود را محوری کنید ، آن را در معرض خطر قرار می دهید – در اینجا یک محوری موفق به نظر می رسد.

هوش مصنوعی را در نظر بگیرید

رونق هوش مصنوعی به خوبی در حال انجام است و رهبران باید در مورد چگونگی ادغام آن در خدمات خود فکر کنند. اما هرکسی که طلوع دوران Dotcom را به یاد می آورد و بسیاری از شلوغی های آن (Pets.com یک مثال عالی است) اهمیت تردد را با دقت درک می کند.

در کتاب جدید خود ، محوری یا بمیر: چگونه رهبران وقتی همه چیز تغییر می کنند شکوفا می شوند، نویسنده گری شاپیرو استدلال می کند که رهبرانی که نتوانند در مورد هوش مصنوعی عمل کنند در معرض خطر منسوخ نزدیک هستند. و در حالی که خود Genai ممکن است جدید باشد ، هنوز درسهایی از تاریخ وجود دارد که می تواند به جلو منتقل شود. شاپیرو پیشنهاد می کند که شرکت ها از نقاط قوت اصلی خود به عنوان نقطه شروع استفاده می کنند و به دنبال فرصت هایی هستند که می توانند در کوتاه مدت و بلند مدت اجرا شوند.

وی می گوید: “من فکر می کنم این دوران در تاریخ کاهش می یابد ، زیرا هرگز چنین تحول اساسی در فناوری و نوآوری و فرصت برای مردم انجام نشده است.” “[Going forward] به فکر زیادی نیاز دارد ، ورودی … می فهمید که کجا می خواهیم برویم؟ کجا می خواهیم شرط بندی کنیم و چقدر می خواهیم شرط بندی کنیم؟ “

هیچ راه حل یک اندازه ای برای تعیین زمان محوری یا در چه جهتی وجود ندارد. اما با ورود جهان به یک دوره تکنولوژیکی جدید ، پر از وعده و خطرات ، رهبران باید عمیقاً در مورد اینکه چقدر مناسب هستند برای انجام حرکات جسورانه و درک دلایل خود برای انجام این کار فکر کنند.