در اینجا به همین دلیل نباید از معیارها وسواس داشته باشید
نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.
در اینجا یک چیز جالب است که در مدیریت محصول اتفاق می افتد. شما یک روز صبح از خواب بیدار می شوید و کاربران فعال روزانه شما 15 ٪ کاهش می یابد. نرخ تبدیل شما ، هر چند؟ 8 ٪ نمرات رضایت مشتری فقط به همه زمانه رسیده است ، اما نرخ خفگی شما به سمت بالا است. داشبورد معیارهای شما مانند نقاشی جکسون پولاک به نظر می رسد ، به جز به جای اینکه به جای رنگ آمیزی رنگ ، سیگنال های متناقضی باشد که باعث می شود همه چیزهایی را که فکر می کردید در مورد محصول خود می دانید سوال کنید.
نکته در مورد معیارها این است که آنها مانند نوجوانان هستند. بعضی اوقات آنها به شما چیز مهمی می گویند. بعضی اوقات آنها فقط چشمگیر هستند. ترفند این است که بفهمید کدام یک از این است که قبل از تصمیم گیری پشیمان خواهید شد.
بیایید با یک حقیقت اساسی شروع کنیم: همه معیارها در همه زمان ها سزاوار توجه برابر نیستند. این به نظر می رسد تا زمانی که شما در جلسه ای که شخصی در حال ترساندن است ، به دلیل اینکه در صفحه زمان 12 ثانیه کاهش یافته است ، آشکار است. آیا این بد است؟ شاید. یا شاید شما فقط محصول خود را کارآمدتر کرده اید.
براساس تحقیقات مک کینزی ، شرکت هایی که در تصمیم گیری های مبتنی بر داده ها برتری دارند 23 برابر بیشتر احتمال دارد که مشتریان را بدست آورند. عالی اما این چیزی است که آنها به شما نمی گویند: داشتن داده محور به معنای واکنش به هر نقطه داده مانند زنگ خطر است.
اگر رانندگی می کردید و هر چراغ هشدار دهنده خواستار اقدام فوری بود ، هرگز به جایی نمی رسید. برخی از چراغ ها بیشتر از سایرین اهمیت دارند. برخی می توانند صبر کنند. همین اصل در مورد معیارهای محصول صدق می کند. با این حال ، ما به نوعی فرهنگی را ایجاد کرده ایم که هر نوسان متریک باعث ایجاد جلسه بحران می شود.
مرتبط: 5 مرحله برای ایجاد معیارهایی که برای شرکت شما مهم است
چارچوب تصمیم گیری
بنابراین ، چه موقع واقعاً باید وحشت کنید؟ در اینجا چارچوبی وجود دارد که به خوبی به من خدمت کرده است.
ابتدا به دنبال ترکیب های متریک باشید که یک داستان را بیان کند. معیارهای تک دروغ می گویند. هنگامی که کاربران فعال روزانه کاهش می یابد اما مدت زمان جلسه افزایش می یابد ، لزوماً بد نیست. شاید در حالی که مخاطبان اصلی شما بیشتر درگیر می شوند ، کاربران گاه به گاه را ریخته اید. این در واقع می تواند پیشرفت باشد.
علائم هشدار دهنده واقعی در خوشه ها قرار می گیرند. کاهش رشد کاربر به علاوه افزایش churn به علاوه کاهش درگیری؟ اکنون الگویی دارید که ارزش تحقیق دارد. مثل علائم پزشکی است. سردرد به تنهایی ممکن است به معنای هیچ چیز نباشد. سردرد با تب و حساسیت به نور؟ زمان مراجعه به پزشک.
پی پال این روش سخت را در روزهای اولیه خود کشف کرد. آنها در حالی که تصویر بزرگتر را از دست می دادند ، نسبت به معیارهای کسب کاربر وسواس می کردند: نرخ کلاهبرداری آنها سریعتر از حجم معاملات قانونی آنها صعود می کرد. معیارها همه آنجا بودند ، اما هیچ کس با هم به آنها نگاه نمی کرد.
دوم ، بین شاخص های پیشرو و تاخیر تمایز قائل شوید. برخی از معیارها آینده را پیش بینی می کنند. دیگران فقط آنچه را که قبلاً اتفاق افتاده است تأیید می کنند. سردرگمی این دو مانند استفاده از آینه عقب خود برای حرکت به جلو است.
حجم بلیط پشتیبانی مشتری؟ این اغلب یک شاخص پیشرو است. وقتی سنبله می شود ، چیزی شکسته است. درآمد؟ معمولاً عقب مانده با کاهش درآمد ، مشکل از ماه پیش آغاز شد.
نتفلیکس وقتی متوجه شد شکایات به اشتراک گذاری رمز عبور قبل از افزایش رشد مشترکان در حال افزایش است ، این موضوع را درک کرد. شکایات قناری در معدن زغال سنگ بود. غرفه رشد فقط نتیجه اجتناب ناپذیر بود.
سوم ، نوسانات طبیعی متریک خود را درک کنید. برخی از معیارها ملکه های درام توسط طبیعت هستند. آنها به عنوان بخشی از رفتار عادی خود به طرز وحشیانه ای نوسان می کنند. دیگران تا زمانی که واقعاً اشتباه نباشد ثابت هستند.
نرخ تبدیل تجارت الکترونیک بر اساس منابع ترافیکی ، زمان ماه و حتی الگوهای آب و هوا می تواند روز به روز 30 ٪ تغییر کند. افتادگی یک روز به معنای هیچ چیز نیست. اما اگر درآمد مکرر ماهانه شرکت شما ناگهان کاهش می یابد؟ این نوسانات طبیعی نیست. این یک کشتی پرش مشتری است.
Spotify این موضوع را هنگامی که در ابتدا در مورد تغییرات روزانه ساعت گوش دادن وحشت زده شد ، آموخت. معلوم است ، مردم فقط سه شنبه ها به موسیقی کمتر گوش می دهند. هنگامی که آنها الگوهای طبیعی را درک کردند ، می توانند ناهنجاری های واقعی را مشاهده کنند.
چهارم ، هزینه اشتباه بودن را در نظر بگیرید. چه اتفاقی می افتد اگر این متریک را نادیده بگیرید و اشتباه می کنید؟ چه اتفاقی می افتد اگر وحشت کنید و اشتباه می کنید؟
گاهی اوقات هزینه بیش از حد بیش از هزینه انتظار فراتر می رود. تصور کنید که تمام جریان ورود به سیستم خود را دوباره طراحی کنید زیرا فعال سازی کاربر جدید به مدت یک هفته کاهش یافته است. شما ماه ها برای این پروژه می گذرانید ، فقط برای کشف این افت فصلی بود.
در موارد دیگر ، انتظار فاجعه بار است. وقتی شاخص های نقض امنیت سنبله می شوند ، منتظر اهمیت آماری نیستید. شما بلافاصله عمل می کنید زیرا روند نزولی اشتباه بودن در مقایسه با نزولی درست بودن اما کند است.
مرتبط: از معیارهایی که واقعاً در تجارت شما مهم هستند استفاده کنید
سلسله مراتب متریک
این توصیه من است. خودتان یک سلسله مراتب متریک بسازید. در صدر ، سه تا پنج شماره را که واقعاً سلامت کسب و کار شما را پیش بینی می کند ، قرار دهید. اینها مورد توجه روزانه قرار می گیرند. هر چیز دیگری؟ هفتگی یا ماهانه را بررسی کنید.
مهمتر از همه ، تیم خود را آموزش دهید تا در داستان ها فکر کند ، نه آمار. وقتی شخصی با وحشت متریک به شما می آید ، از آنها بخواهید که داستان کاربر را پشت شماره برای شما تعریف کنند. در واقع برای افراد واقعی که از محصول شما استفاده می کنند چه اتفاقی می افتد؟
حقیقت این است که بیشتر حرکات متریک نویز است. این سیگنال نادر است ، دقیقاً به همین دلیل است که وقتی آن را پیدا می کنید بسیار ارزشمند است. بهترین مدیران محصولی که می دانم حس تقریباً بصری ایجاد کرده اند که معیارها شایسته توجه هستند.
تا زمانی که آن شهود را توسعه ندهید ، این را به یاد داشته باشید: معیارهای شما ابزاری هستند نه استاد. آنها باید تصمیمات شما را مطلع کنند ، نه آنها را برای شما بگیرند. بعضی اوقات ، عاقلانه ترین تصمیم بستن داشبورد و صحبت با یک کاربر واقعی است.
زیرا در پایان روز ، محصولات هنگامی که مشکلات واقعی را برای افراد واقعی حل می کنند ، موفق می شوند. هیچ متریک ، هر چقدر هم که پیچیده باشد ، این حقیقت اساسی را تغییر می دهد.
مرتبط: چرا تمرکز روی KPI بیش از حد می تواند آتش سوزی کند
در اینجا یک چیز جالب است که در مدیریت محصول اتفاق می افتد. شما یک روز صبح از خواب بیدار می شوید و کاربران فعال روزانه شما 15 ٪ کاهش می یابد. نرخ تبدیل شما ، هر چند؟ 8 ٪ نمرات رضایت مشتری فقط به همه زمانه رسیده است ، اما نرخ خفگی شما به سمت بالا است. داشبورد معیارهای شما مانند نقاشی جکسون پولاک به نظر می رسد ، به جز به جای اینکه به جای رنگ آمیزی رنگ ، سیگنال های متناقضی باشد که باعث می شود همه چیزهایی را که فکر می کردید در مورد محصول خود می دانید سوال کنید.
نکته در مورد معیارها این است که آنها مانند نوجوانان هستند. بعضی اوقات آنها به شما چیز مهمی می گویند. بعضی اوقات آنها فقط چشمگیر هستند. ترفند این است که بفهمید کدام یک از این است که قبل از تصمیم گیری پشیمان خواهید شد.
بیایید با یک حقیقت اساسی شروع کنیم: همه معیارها در همه زمان ها سزاوار توجه برابر نیستند. این به نظر می رسد تا زمانی که شما در جلسه ای که شخصی در حال ترساندن است ، به دلیل اینکه در صفحه زمان 12 ثانیه کاهش یافته است ، آشکار است. آیا این بد است؟ شاید. یا شاید شما فقط محصول خود را کارآمدتر کرده اید.
بقیه این مقاله قفل شده است.
به کارآفرین بپیوندیدبا امروز برای دسترسی
https://www.entrepreneur.com/growing-a-business/heres-why-you-shouldnt-obsess-over-metrics/493395