“خوب” بودن تقریباً برای من هزینه کار من است – این کاری است که اکنون متفاوت انجام می دهم

“خوب” بودن تقریباً برای من هزینه کار من است – این کاری است که اکنون متفاوت انجام می دهم

نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.

در اوایل ساخت شرکت من ، قبل از عقب نشینی تیم ، ارزش های شرکت یا هر چیز شبیه ساختار – من یک مشتری را فرود آوردم که فکر می کردم همه چیز را تغییر می دهد. یک نام خانوادگی بودجه سخاوتمندانه دسترسی به اتاقهایی که فقط در آن خواب دیده ام.

آنها جذاب ، فوری و مشتاق حرکت سریع بودند. آنها گفتند: “ما بعداً مشخصات را بررسی خواهیم کرد.” و من – جاه طلب ، پرانرژی ، گرسنه – گفت بله.

این اولین اشتباه من بود.

با گفتن بله به بودن خوش، من گفتم نه به تعیین مرزها. دامنه بالون انتظارات ضرب شد. من به جای اینکه رابطه را هدایت کنم ، آن را تعقیب کردم – واکنشی ، بیش از حد و به طور فزاینده ای نادرست. وقتی قرارداد به پایان رسید ، آنها از بین رفتند. نه متشکرم بدون پیگیری بدون فکر دوم

کار خوب بود تجربه؟ یک درس پر هزینه

مشکل “خوب”

خوب آسان است خوب مودب است. خوب قایق را لرزاند. اما وقتی خوب جایگزین وضوح می شود ، خطرناک می شود.

ماسک های خوب حقیقت را به زبان نرم می اندازد. این تنش مفید را کسل می کند. این ناراحتی را به تأخیر می اندازد و آسیب را ضرب می کند.

ما یک بار با یک شرکت انطباق DEI کار کردیم که سخنگوی مشهور را به ارمغان آورد و یک مجدداً کامل را به بیرون زدیم ، بدون اینکه ما را به درون خود حلقه کنیم. وقتی آنها خواستار بازخورد شدند ، لبخند زدیم و گره زدیم. خوب نبود اما آنها افتخار می کردند ، و ما نمی خواستیم حرکت را بکشیم.

چند هفته بعد ، آنها یک مشاور را استخدام کردند که حقایق دقیقی را که ما انجام ندادیم به آنها گفت. آنها گوش دادند. آنها عمل کردند. آنها محور بودند – بدون ما. نه به این دلیل که ما شکست خوردیم ، بلکه به این دلیل که ساکت ماندیم.

این طنز است: آنها خواسته حقیقت بیشتر مشتری ها این کار را می کنند.

مرتبط: چرا همدلی یک مهارت مهم کارآفرینی است (و نحوه توسعه شما)

چه سکوت برای شما هزینه دارد

در یک منظره تجاری که 89 ٪ از مصرف کنندگان احتمالاً با شرکت هایی که به همه بررسی ها پاسخ می دهند ، درگیر می شوند ، سکوت به عنوان حرفه ای نمی خواند – این به عنوان عدم علاقه می خواند.

در بازاریابی دیجیتال ، پوشش قند مهربانی نیست – این سهل انگاری است. این مانع از مکالمات صادقانه و گاه ناراحت کننده است که در واقع کار را به جلو حرکت دهیدبشر

مشتری دیگری با یک وب سایت کاملاً جدید از یک شرکت دیگر به ما آمد. کاملاً کاملاً متمایز ، قالب بندی شده بود و صریحاً شبیه کلاهبرداری بود. من می توانستم بازخورد را نرم کنم. در عوض ، من پرچم های قرمز را صدا کردم ، معیارهای رقیب مشترک را به اشتراک گذاشتم و خطرات را تشریح کردم. آن لحظه صداقت آنها را ده ها هزار نفر نجات داد-و اعتماد بلند مدت آنها را به دست آورد.

حقیقت: یک مزیت استراتژیک

صداقت فقط اخلاقی نیست – استراتژیک است.

ما یک بار با یک شرکت بازی هیئت مدیره کار کردیم که رهبری آن در برابر هر پیشنهادی مقاومت می کرد. ما از ترس از فراتر از آنها ، آنها را در خود جای دادیم. نتیجه؟ این کمپین جمع شد.

بنابراین ما رابطه را دوباره تنظیم می کنیم. ما به آنها گفتیم: “شما ما را برای تخصص ما استخدام کردید.” “بگذارید رهبری کنیم – یا ما را رها کنیم.”

آن لحظه همه چیز را تغییر داد. اعتماد جایگزین تنش شد. استراتژی شروع به کلیک کرد. نتایج پس از آن زیرا این همان چیزی است که حقیقت انجام می دهد: مجدداً ، مجدداً مورد استفاده قرار می گیرد و بازسازی می کند.

چرا ما ساکت می مانیم (و چگونه متوقف شویم)

بیشتر ما مطرح شدیم: “اگر حرف خوبی برای گفتن ندارید ، اصلاً چیزی نگویید.” اما در تجارت؟ یک قانون بهتر این است:

“اگر چیزی برای گفتن ندارید ، صبر کنید تا این کار را انجام دهید – و سپس آن را به وضوح بگویید.”

صداقت بدون همدلی صاف است. همدلی بدون صداقت دستکاری است. اما با هم ، آنها تأثیر می گذارند – نوعی که اعتماد به نفس ، تغییر رانندگی و ایجاد تیم های انعطاف پذیر را ایجاد می کند.

برای مستقیم بودن لازم نیست تهاجمی باشید. اما تو انجام دادن باید شجاع باشد

ساختن فرهنگی که حقیقت تابو نیست

این فقط مربوط به خدمات مشتری نیست – بلکه مربوط به فرهنگ داخلی است. در آژانس من ، ما با ستم رهبری می کنیم. نه به این دلیل که آسان است ، بلکه به این دلیل است که تیم های قوی تری ایجاد می کند. تیم هایی که احساس شنیدن ، احترام و توانمندسازی می کنند.

یک بار ، یک مشتری بازخوردی را نشان داد. قبل از تماس بعدی ، من به تیمم گفتم: “تماشا کنید که چگونه ما به این موضوع می پردازیم-با احترام ، بدون اینکه ارزشهای خود را به خطر بیاندازیم.” در تماس ، من به مشتری گفتم که نظرات آنها ضعیف فرود آمده است. شرم آور نیست فقط برای اطلاع رسانی

گفتم: “تیم ما عاشق کار با شما است.” “بیایید مطمئن شویم که آنها همچنان احساس احترام می کنند.” نتیجه؟ عذرخواهی ، یک دسته کوکی و مشتری که اکنون با همان شفافیت رهبری می کند.

آیا می خواهید در گفتن حقیقت بهتر شوید؟ از اینجا شروع کنید:

  • آن را در: حلقه های بازخورد را در روند خود بسازید. منتظر فاجعه نباشید.
  • آن را آموزش دهید: ارتباط مستقیم و سازنده یک مهارت است. تیم خود را مثل این مهم آموزش دهید – زیرا این کار را انجام می دهد.
  • مدل آن: اگر رهبری صادق نباشد ، هیچ کس دیگری نخواهد بود.

فکر نهایی

خوب بودن ممکن است لبخند کسب کند. اما صادق بودن نتیجه می گیرد.

با همدلی رهبری کنید. حقیقت را بگویید. و ایجاد روابط مشتری که از اصطکاک نمی ترسند ، اما برای رشد از طریق آن ساخته شده است.

آماده هستید تا سقف درآمد خود را بشکنید؟ با ما در سطح UP ، کنفرانسی برای رهبران جاه طلب مشاغل برای باز کردن فرصت های رشد جدید بپیوندید.

در اوایل ساخت شرکت من ، قبل از عقب نشینی تیم ، ارزش های شرکت یا هر چیز شبیه ساختار – من یک مشتری را فرود آوردم که فکر می کردم همه چیز را تغییر می دهد. یک نام خانوادگی بودجه سخاوتمندانه دسترسی به اتاقهایی که فقط در آن خواب دیده ام.

آنها جذاب ، فوری و مشتاق حرکت سریع بودند. آنها گفتند: “ما بعداً مشخصات را بررسی خواهیم کرد.” و من – جاه طلب ، پرانرژی ، گرسنه – گفت بله.

این اولین اشتباه من بود.

بقیه این مقاله قفل شده است.

به کارآفرین بپیوندیدبا امروز برای دسترسی

مجله ترفندهای اینستاگرام

https://www.entrepreneur.com/leadership/being-nice-almost-cost-me-my-business-heres-what-i/491262

دیدگاهتان را بنویسید