این هک مکالمه من را میلیونر کرد – در اینجا نحوه کارکرد آن آمده است

به یاد داشته باشید که اکثر مردم دوست دارند با افراد همفکر خود بگردند زیرا می خواهند ایده ها و افکار آنها تأیید شود. استفاده از تاکتیک های مکالمه من به شما این امکان را می دهد که به گروه های مختلف افراد ضربه بزنید زیرا احساسی را که آنها ممکن است فقط از حلقه های درونی خود داشته باشند را ارضا می کنید.

این همچنین به این معنی نیست که شما باید اجازه دهید کسی گوش شما را به زبان بیاورد. بعد از اینکه به کسی مثل بقیه توجه کردم، می‌توانم بعد از اینکه متوجه شدم او در یک مکالمه به دنبال چه چیزی بوده است (قدرت، همدلی، شادی، موفقیت و غیره) یک مکالمه را به انتها هدایت کنم و آن را به او بدهم. در پایان مکالمه، می‌توانم از آنجا دور شوم و بدانم که احساس می‌کنند شنیده می‌شوند و من چیزی از تیپ شخصیتی آنها یاد گرفتم. این «هک مکالمه» به من کمک کرد تا بفهمم مردم چه می‌خواهند و به رشد کسب‌وکارم به جایی که امروز هستند کمک کرد.

اما به یاد داشته باشید: این تنها در صورتی کار می کند که به خود اجازه دهید با ذهن باز وارد هر مکالمه ای شوید و بخواهید به اندازه کافی به آن شخص اهمیت دهید تا حرف های او را بشنوید – و در نهایت، بدانید که همیشه چیزی برای یادگیری وجود دارد.

نظرات بیان شده توسط مشارکت کنندگان کارآفرین مربوط به خود آنهاست.

شروع به گوش دادن بیشتر به همه افراد آسان به نظر می رسد، اما نیاز به مقدار دیوانه کننده ای از خودآگاهی و صبر دارد که محصول جانبی مراقبت و درک واقعی دیگران است. بنابراین، از نظر فنی، هرچه بیشتر توجه خود را به انواع مختلف افراد معطوف کنید، کار آسان‌تر می‌شود.

چگونه این برای تجارت اعمال می شود

فرض کنید شخصی در مورد املاک و مستغلات با شما صحبت می کند، اما این موضوع به کسب و کار، شغل یا زندگی شخصی شما بی ربط است – اکثر مردم معمولاً علاقه ای به گوش دادن فعالانه ندارند. کاری که در این مواقع انجام می دهم مراقبت است. من به این موضوع اهمیت می دهم:

  • شخص – من به همه وقت می‌دهم تا نظرشان را بیان کنند
  • گوش دادن – حتی اگر با آنها موافق نباشم، دوست دارم گوش کنم
  • یادگیری – برایم مهم است که دیگران به چه چیزی اهمیت می دهند، حتی اگر لزوماً به موضوع اهمیتی نداشته باشم

اخطار این است که باید به همه گوش داد، اما نباید به همه یکسان گوش داد. به سخنان کارآموزی که در مورد آخر هفته‌اش به شما می‌گوید، گوش نمی‌دهید، آن‌طور که به صحبت‌های رئیس‌تان گوش می‌دهید که ناراحتی‌اش را از کارتان ابراز می‌کند. اما اگر به همه با توجه و نیت یکسان گوش دهید، می توانید از مزایای ذکر شده بهره مند شوید. به مکالمات برچسب بی اهمیت، استرس زا و بیهوده نزنید. گوش کنید و مراقب باشید تا بتوانید یاد بگیرید.

بنابراین، از این معامله کور نشوید یا چیزی نباشید که نیستید. اشکالی ندارد که خودتان را بفروشید. یکی از بهترین راه ها سرمایه گذاری روی دیگران است. وقتی به اندازه کافی به دیگران اهمیت می دهید – دقیقا همان چیزی خواهید بود که همه به آن نیاز دارند.

مسئله این است که مردم خیلی سریع دیگران را اخراج می کنند. اگر کسی در مورد موضوعات یا نظراتی که به آنها اهمیت می دهد صحبت نمی کند، بلافاصله آنها را می نویسد و تصور می کند چیزی برای یادگیری از آنها ندارد. شما نباید این کار را انجام دهید.

مردم می خواهند قدرت، امنیت، خنکی، موفقیت، سلامتی، قدرت و شادی را از هر چیزی که شما ارائه می دهید احساس کنند. شما فقط باید فردی را که با او سر و کار دارید درک کنید، که به شما کمک می کند تشخیص دهید چه احساسی برای او مناسب تر است.

چگونه شروع کنیم

اتخاذ این فلسفه در مورد مردم فواید زیادی دارد. از جمله:

  • شما مردم را دست کم نخواهید گرفت
  • فرصت ها را از دست نخواهید داد
  • شما یاد می گیرید که چگونه ایده های کوچک را به ایده های بزرگ تبدیل کنید
  • از زمان خود بهتر استفاده خواهید کرد
  • مردم شما را بیشتر دوست خواهند داشت و به شما احترام خواهند گذاشت
  • شما بهتر یاد می گیرید که چگونه با این تیپ شخصیتی خاص برای موقعیت های آینده ارتباط برقرار کنید

کلینتون

مجله ترفندهای اینستاگرام

https://www.entrepreneur.com/leadership/this-conversation-hack-made-me-a-millionaire-heres-how/479724

نکته اینجاست: شما می توانید به بزرگترین معلمان و کارآفرینان گوش دهید، اما باید به همسایگان، کارآموزان، آن مرد عجیب و غریب سر کار یا حتی یک هنرمند خیابانی نیز گوش دهید. همه این اطلاعات برای ساختن یک شما قدرتمند آگاه و مسلح بسیار مفید و ارزشمند است.

هنگام صحبت کردن، زبان بدن یا حتی آنچه در شبکه های اجتماعی پست می کنند و می نویسند، به افراد توجه کنید. وقتی با مردم صحبت می کنم، در حال یادگیری مشخصات شخصیتی آنها هستم. این شامل آگاهی افراد، زمان بندی، جمله بندی، نحوه گوش دادن، نحوه شنیدن، واکنش آنها، لحن صدا و غیره است. یادگیری این پروفایل ها به من امکان می دهد بهتر بدانم مردم به چه نوع اطلاعاتی اهمیت می دهند یا چه چیزی آنها را به حرکت در می آورد. همچنین به من کمک می کند تا یاد بگیرم که چگونه با افراد دیگر رفتار کنم یا به آنها نزدیک شوم.

دوست شما،

اطلاعات ارزشمندی در همه جا وجود دارد، اما بیشتر آنها اطلاعاتی را که آنها را ارزشمند نمی‌دانند یا به نظر می‌رسد فکر می‌کنند درک می‌کنند که ارزش برایشان چیست، رد می‌کنند.

اعتبار تصویر: کلینتون اسپارکس

اعتبار تصویر: کلینتون اسپارکس

شما همیشه در حال فروش هستید و از بچگی می فروشید. چه به این دلیل باشد که چرا کسی باید دوست شما باشد، چرا کسی باید با شما قرار بگذارد یا اینکه چرا باید استخدام یا مورد اعتماد شما باشد. شما حتی زمان فروش را با انتظار برای زمان مناسب برای درخواست یک میان وعده، اسباب بازی جدید یا خوابیدن از والدین خود فهمیدید. زمانی که به طرز محسوسی عصبانی بودند از آنها نپرسیدید زیرا احساسات آنها را درک می کردید و به اندازه کافی (به خودتان) اهمیت می دادید که بپرسید چه زمانی بیشتر به نفع شما خواهد بود.

من با ساختن آهنگ های موفق و فروش بیش از 80 میلیون آلبوم میلیون ها دلار درآمد کسب کرده ام. من همچنین چندین کسب و کار چند میلیون دلاری ایجاد کرده ام. من این کار را با فروختن ارزشم، صحبت کردن برای خروج از موقعیت‌های سخت، مذاکره در مورد معاملات، استفاده از قدرت متقاعد کردن، و توانایی برخورد منطقی با برخی از غیرمنطقی‌ترین افراد در طول زندگی‌ام – هم در تجارت و هم در خیابان – انجام دادم.

شما اشتباه می کنید.

مرتبط: از این توصیه شغلی «ساده اما بی‌زمان» استفاده کنید که دیدگاه شما را در مورد پیشرفت شغلی تغییر می‌دهد

صرف نظر از جایی که در زندگی هستید یا موفقیتتان، باید یاد بگیرید که چگونه به دیگران بفروشید. این تاکتیک مکالمه به آن کمک می کند. ممکن است مخالفت کنید و فکر کنید که در تلاش برای فروش چیزی یا فروشنده نیستید.

مرتبط: چرا افراد موفق هنوز ناراضی هستند؟

اما من هرگز در کالج شرکت نکردم، آموزش موسیقی رسمی ندیدم، یا در دوره رهبری ثبت نام نکردم. پس چگونه این کار را انجام دادم؟ یک منبع حقیقت وجود داشت که من همیشه به آن تکیه می کردم و آن را پرورش می دادم. این کار با یک مفهوم ساده شروع می شود که من در طول سال های خود به عنوان یک کارآفرین و موسس موفق آن را ایجاد کردم.

این ذهنیت پشت آن، شخصیت کسانی که این کار را انجام می دهند و احساساتی است که به آن وابسته است. شما هرگز محصول یا خدماتی را نمی فروشید. شما همیشه یک احساس را می فروشید. وقتی درک می کنید که مردم چه احساسی دارند، باید احساس کنند یا می خواهند احساس کنند، می توانید هر چیزی را به هر کسی بفروشید و از ایده های خود سرمایه گذاری کنید.

یاد گرفتم که هیچ منبع اطلاعاتی یا شخصی را نادیده نگیرم یا نادیده بگیرم. همه مهم هستند، اما آنها یکسان نیستند. یاد گرفتم که چگونه به افراد مختلف توجه متفاوتی بدهم.

من از هیچ مکالمه‌ای اجتناب نمی‌کنم، مگر اینکه چیزی باشد که چندین بار از این شخص شنیده‌ام، و این همان گلایه است – اما حتی این هم ارزش دارد. ممکن است این بار چیزی کمی متفاوت بگویند که به شما کمک کند واقعا ریشه مشکل آنها را درک کنید، یا ممکن است حال و هوای دیگری داشته باشید که به شما امکان می دهد یک چیز مشابه را متفاوت بشنوید. بین بیش از حد فکر کردن و فکر کردن به چیزها تفاوت وجود دارد.

دیدگاهتان را بنویسید