این مرزها را برای نجات عقل خود – و تجارت خود تنظیم کنید
نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.
بنابراین ، شما بالاخره شیرجه را گرفتید. کارتهای ویزیت شما تازه از مطبوعات است ، وب سایت شما فقط به صورت زنده رفت و شما آماده فتح جهان به عنوان یک کارآفرین هستید. چند ماه به جلو بروید ، و شما 16 ساعت کار می کنید ، به تماس های مشتری در نیمه شب پاسخ می دهید و خانواده خود را در آنچه برای همیشه احساس می کنید ندیده اید. تجارت رویایی شما به یک کابوس تبدیل شده است که هر جنبه ای از زندگی شما را مصرف می کند.
سناریوی فوق داستانی ترسناک دور از ذهن نیست. این واقعیت برای صاحبان بی شماری از مشاغل است که نتوانستند از روز اول مرزهای مناسب را تعیین کنند. حقیقت این است که بسیاری از مدیر عاملان ضمن حفظ تعادل کامل زندگی و زندگی ، در مورد ساخت امپراتوری ها خیال می کنند ، اما خود را در چرخه فرسودگی و نارضایتی به دام می اندازند زیرا آنها هرگز خطوط روشنی ایجاد نکردند.
1 وقت شما
با ارزش ترین منبعی که دارید سرمایه راه اندازی شما نیست. وقت شماست با این حال ، بسیاری از صاحبان مشاغل آن را مانند بی ارزش می دهند. مشتریان انتظار پاسخ فوری را دارند ، اعضای تیم با “سؤالات سریع” که ساعت ها می خورند و ناگهان روز کاری شما هیچ آغاز و پایان ندارد ، از روی میز شما رها می شوند.
شما باید ساعات کاری خاص را تنظیم کرده و به آنها بچسبید. برای کارهای عمیق در تقویم خود بلوک ایجاد کنید. اعلان ها را در زمان خانواده خاموش کنید. به یاد داشته باشید که وقتی همه چیز فوری است ، هیچ چیز فوری نیست. اگر تا فردا صبح به آن ایمیل پاسخ ندهید ، تجارت شما از بین نمی رود.
مرتبط: نحوه ایجاد و حفظ مرزهای کار مؤثر به عنوان کارآفرین (و چرا مهم است)
2. خزش دامنه از مشتری
همه ما آنجا بوده ایم. مشتری شما را برای یک پروژه خاص استخدام می کند ، سپس به آرامی “یک چیز کوچک” را بعد از دیگری اضافه می کند تا اینکه دو بار کار را برای همان دستمزد انجام دهید. قبل از اینکه آن را بدانید ، از مشتریانی که چراغ های شما را روشن نگه می دارند ، ناراحت هستید.
قراردادهای مفصلی ایجاد کنید که دقیقاً آنچه را که تحویل ها را شامل می شوند ، بیان می کنند. هنگامی که مشتریان درخواست اضافی می کنند ، با آنها پاسخ دهید ، “من خوشحال می شوم که به آن کمک کنم. در اینجا نحوه تأثیر این زمان و بودجه ما آمده است.” این شما سخت نیستید. این فقط شما یک تجارت پایدار را اداره می کنید.
3. مشاوره بدون پرداخت
این را تصور کنید: تلفن شما به طور مداوم با افرادی که “فقط می خواهند مغز شما را انتخاب کنند” بر روی قهوه زنگ می زند. این جلسات تا زمانی که تقویم شما پر از کار بدون حقوق است که به عنوان شبکه سازی پنهان شده است ، جمع می شوند.
تخصص شما دارای ارزش است. اگر کسی بخواهد به دانش شما دسترسی داشته باشد ، باید بر این اساس شما را جبران کند. شما می توانید یک منبع رایگان ارائه دهید که به سؤالات متداول پاسخ دهد ، سپس افراد را در آنجا هدایت کنید. برای بینش های عمیق تر ، یک بسته مشاوره با پارامترهای روشن ایجاد کنید. زیرا اگر این کار را ادامه دهید ، فقط ارزش شما را در بازار کاهش می دهد.
4. کم کاری برای خدمات خود
بسیاری از صنعتگران ، به ویژه آنهایی که تازه شروع به کار می کنند ، بر اساس آنچه فکر می کنند مشتریان به جای آنچه کارشان ارزش دارد ، پرداخت می کنند ، در دام تعیین قیمت قرار می گیرند. آنها خود را متقاعد می كنند كه قیمت های پایین تجارت بیشتری را به همراه خواهد داشت ، اما در نهایت دو برابر نیمی از سود کار می کنند.
نرخ خود را بر اساس هزینه های خود ، ارزش بازار و درآمد مورد نظر خود محاسبه کنید ، سپس 20 ٪ بیشتر اضافه کنید. اگر مشتری ها از قیمت های شما برخورد کنند ، آنها مشتری ایده آل شما نیستند. به این دلیل است که مشتریان مناسب از کیفیت و نتایج نسبت به نرخ معامله برخوردار هستند.
مرتبط: 5 استراتژی تحت حمایت خبره برای تعیین مرزها در محل کار
5. 24/7 در دسترس بودن دیجیتال
در دنیای متصل امروز ، مشتریان و اعضای تیم در تمام ساعات انتظار پاسخ فوری را دارند. قبل از اینکه آن را بدانید ، در هنگام شام ایمیل را بررسی می کنید ، به پیام های Slack در رختخواب پاسخ می دهید و هرگز واقعاً از کار جدا نمی شوید.
زمان خاصی را برای بررسی ارتباطات تعیین کنید. برای مدیریت انتظارات می توانید از پاسخ دهندگان خودکار استفاده کنید. برنامه های کار را از دستگاه های شخصی خود حذف کنید. شما باید به مشتریان خود آموزش دهید که زمان پاسخ شما منطقی است اما فوری نیست.
6. مشتریانی که انرژی شما را تخلیه می کنند
هر کارآفرین با آنها روبرو شده است – مشتریانی که بیش از هر فاکتور را می گیرند ، هر تصمیمی را زیر سوال می برند ، ساعت 3 صبح به ایمیل پاسخ می دهند و انتظار پاسخ های فوری را دارند ، یا با تحقیر کاملاً محجبه با شما صحبت می کنند. این روابط زمان ، انرژی عاطفی و اشتیاق شما را برای کار تخلیه می کند.
شما باید یاد بگیرید که پرچم های قرمز را زود تشخیص دهید. وقتی به شما می گوید رابطه مشتری درست نیست ، به روده خود اعتماد کنید. برای آن مشتری ها یک استراتژی خروج ایجاد کنید ، حتی اگر این به معنای گرفتن یک ضربه مالی کوتاه مدت باشد. سلامت روانی شما بیش از هر قرارداد ارزش دارد.
7. تله مقایسه
رسانه های اجتماعی زمینه پرورش برای “مقایسه” ایجاد کرده اند. شما می بینید که رقبا در حال ارسال در مورد پرتاب های گسترده ، هفت سال و رشد سریع خود هستند در حالی که شما در تلاش برای رسیدن به اهداف سه ماهه خود هستید. مدتهاست که به جای خود ، تعریف شخص دیگری از موفقیت را تعقیب می کنید.
در صورت تحریک شما ، قرار گرفتن در معرض رسانه های اجتماعی صنعت را محدود کنید. مهم است که موفقیت را با توجه به شرایط خود تعریف کنید. فقط کافی است روی نقاط قوت منحصر به فرد خود و ارزش خاصی که به مشتریان خود می آورید تمرکز کنید.
8. کاری که با ارزشهای شما هماهنگ نباشد
هنگامی که جریان نقدی محکم می شود ، وسوسه انگیز است که پروژه هایی را که با ارزش ها یا تخصص اصلی شما مطابقت ندارند ، انجام دهید. یک سازش منجر به دیگری می شود تا زمانی که شما شغلی را اداره کنید که هرگز قصد ایجاد آن را نداشته اید ، به مشتریانی که به آن احترام نمی گذارید یا از کار با آنها لذت نمی برید ، خدمت می کنید.
شما باید در مورد مقادیر خود و نوع کارهایی که به شما انرژی می بخشد ، کریستال را روشن کنید. یک بیانیه ماموریت ایجاد کنید که تصمیمات تجاری شما را راهنمایی کند. حاضر باشید به فرصت هایی که تراز نمی شوند ، نگویید ، حتی اگر به نظر شما سودآور باشد.
مرتبط: بزرگترین تهدید برای مرزهای شما رئیس یا خانواده شما نیست – شخص دیگری وجود دارد که ابتدا باید با آن روبرو شوید
9. توسعه و یادگیری شخصی که به تکالیف بی پایان تبدیل می شود
اکوسیستم استارتاپ پر از گوروس است که به شما می گوید ساعت 4 صبح برای آن “روال صبح معجزه آسا” بیدار شوید ، سالانه 50 کتاب بخوانید ، در هر کنفرانس صنعت شرکت کنید و هر سه ماه یک گواهینامه جدید را تکمیل کنید. قبل از دانستن آن ، لیست یادگیری شما چنان بزرگ شده است که اکنون وقت بیشتری صرف مصرف اطلاعات می کنید تا اینکه در واقع هر چیزی را در تجارت خود اجرا کنید.
واقعیت این است که بیشتر بازرگانان در دوره هایی که هرگز به پایان نرسیده اند ، در حال غرق شدن هستند ، کتابهایی که به سختی شروع کرده اند و پادکست هایی که آنها برای گوش دادن به آنها معنی دارند. این فشار مداوم برای بهبود باعث ایجاد یک حس ناخوشایند می شود که شما هرگز به اندازه کافی کافی نیستید. و این دزدی است که می توانید در واقع برای خدمت به مشتری یا توسعه محصول خود صرف کنید.
شما فقط باید به جای تلاش برای افزایش همزمان در 12 منطقه ، یک تمرکز یادگیری را در هر چهارم انتخاب کنید. آنچه را که یاد می گیرید قبل از حرکت به مورد بعدی پیاده سازی کنید.
نوبت شما اکنون. کدام یک از این مرزها را برای تقویت تجارت خود نیاز دارید؟ هرچه زودتر شروع کنید ، زودتر آزادی را که کارآفرینی در واقع قول داده است ، تجربه خواهید کرد. موفق باشید!
https://www.entrepreneur.com/leadership/set-these-boundaries-to-save-your-sanity-and-your/489200