اولین راه اندازی ناموفق من به من آموخت – و چگونه من در نهایت درست 20 سال بعد آن را کردم
نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.
آنها می گویند زمان بندی همه چیز است – و این درسی است که من راه سخت را آموخته ام.
امروز ، من در حال ایجاد استارتاپی هستم که واقعاً به آن اعتقاد دارم. اما حقیقت این است که این سفر سال گذشته آغاز نشده است. این کار از بیش از 20 سال پیش آغاز شد – با یک ایده بزرگ ، زمان اشتباه و برخی از درسهای دردناک اما لازم که هر کاری را که اکنون انجام می دهم شکل می دهد.
چگونه شروع شد
در سال 2007 ، با الهام از سیستم عامل هایی مانند Craigslist و LinkedIn ، من تصمیم گرفتم نوع جدیدی از سکوی آنلاین را به زندگی بیاورم. من یک مفهوم قوی داشتم ، اما مهارت های فنی برای ساختن آن به تنهایی نبودم. بنابراین من با یک دوست نزدیک همکاری کردم که می تواند آن شکاف را پر کند.
در ابتدا ، ما هیجان زده شدیم. اما با گذشت زمان ، ترک ها شکل گرفتند – دیدگاه های ما تراز نشد ، استراتژی های ما رو به رو شد و فشار مالی برطرف شد. سرانجام ، ما مجبور شدیم دور شویم.
ناامید کننده ، حتی ویرانگر بود. اما من هرگز اعتقاد به ایده اصلی را متوقف نکردم. درعوض ، من مکث کردم تا در مورد آنچه اشتباه پیش آمد ، آنچه را یاد گرفتم و آنچه را که باید دفعه بعد متفاوت انجام دهم تأمل کنم.
این تأمل به شکل دادن به چه کسی من و چگونه امروز کار می کند.
مرتبط: وقتی استارتاپ من شکست خورد ، من ناامید شدم و در اشک ریختم. در اینجا درسهایی وجود دارد که به من کمک کرد تا سه شرکت موفق را دوباره راه اندازی و راه اندازی کنم.
آنچه من آموختم (اولین بار در اطراف)
- یادگیری هرگز متوقف نمی شود: بهترین بینش های شما اغلب از دیگران ناشی می شود. به شبکه خود تکیه دهید – مربیان ، همسالان ، حتی منتقدین. یادگیری از دیگران و به اشتراک گذاشتن تجربه خود ، یک حلقه قدرتمند از رشد ایجاد می کند.
- مایل به سازگاری باشید: حتی با یک ایده عالی ، شما باید انعطاف پذیر باشید. این که آیا شما در حال راه اندازی و یا مقیاس گذاری هستید ، قادر به محوری در صورت لزوم ضعف نیست – این یک مهارت بقا است.
بار دوم آن را درست کنید
- با وضوح شروع کنید: یک دید مشترک بسیار مهم است. قبل از راه اندازی ، اطمینان حاصل کنید که شما و بنیانگذاران (های) خود بر روی اهداف ، نقش ها و انتظارات بلند مدت هماهنگ هستید. سوءاستفاده در اوایل بعداً برای شما هزینه خواهد کرد.
- با خود و تیم خود صادق باشید: سوالات سخت را از جلو بپرسید: چرا این کار را می کنیم؟ چه مشکلی را حل می کنیم؟ ما برای چه کسی حل می کنیم؟ اگر پاسخ های شما مطابقت ندارد ، وقت آن است که مجدداً گروه بندی شوید.
- فرهنگ به اندازه کد اهمیت دارد: بله ، شما به استعداد فنی احتیاج دارید. اما شما همچنین به افرادی نیاز دارید که ارزش های شما را به اشتراک بگذارند ، به خوبی همکاری کنند و با شرکت رشد کنند. تناسب فرهنگی را دست کم نگیرید – این تیم ها را می سازد یا می شکند.
اگر آن را بسازید ، آیا آنها خواهند آمد؟
این بار در اطراف ، من به چیزهای متفاوتی نزدیک شدم. من فقط تصور نمی کردم که این ایده خوب باشد – من آن را آزمایش کردم. پرسیدم:
آیا ما یک مشکل واقعی را حل می کنیم؟
آیا اکنون بازار به این نیاز دارد؟
گزاره ارزش منحصر به فرد ما (UVP) چیست؟
چرا کسی ما را انتخاب می کند؟
فکر مشتری اول پایه و اساس شد. به جای ساختن آنچه فکر می کردیم با ارزش است ، آنچه را که بازار در واقع به آن نیاز داشت ساختیم – و اطمینان حاصل کردیم که راه حل ما همچنان مرتبط است.
گرفتن تاکتیکی: آنچه که هر بنیانگذار باید در نظر بگیرد
- تکالیف خود را انجام دهید: Uصنعت خود را ، روند پیگیری ، مطالعه رفتار کاربر و دانستن رقابت خود را بدانید.
- ایجاد یک استراتژی: یک برنامه تجاری بنویسید. امور مالی خود را پیش بینی کنید. گزینه های بودجه خود را بدانید.
- تجارت را رسمی کنید: Rشرکت خود را به عنوان مثال ، EIN ، مجوز ، مجوز دریافت کنید و بنیاد قانونی خود را به درستی بسازید.
- تیم مناسب را بسازید: از شبکه خود استفاده کنید تا افرادی را پیدا کنید که با مأموریت و فرهنگ شما مطابقت داشته باشند.
- فروش چشم انداز: مشتری خود را بشناسید ، پیام خود را اصلاح کنید و محصولی یا خدماتی را که در واقع می خواهید ایجاد کنید.
مرتبط: 10 درس من از عدم موفقیت در اولین خریدم آموختم
افکار نهایی
هم فروش محور و هم در بازار آگاه باشید. مخاطبان خود را بشناسید – جایی که آنها اطلاعاتی کسب می کنند ، با چه مشکلی روبرو هستند ، چه چیزی با آنها طنین انداز است. استراتژی کسب مشتری شما باید توسط داده های واقعی و نه فقط غریزه مطلع شود.
و از همه مهمتر ، ذهن خود را حفظ کنید. الهام می تواند از هرجای دیگر باشد – مکالمه ، یک شکست ، یک ارتباط جدید. هرچه بیشتر گوش دهید ، احتمال اینکه آن ایده های تغییر بازی را مشاهده کنید ، بیشتر احتمال دارد.
ساختن چیزی معنی دار زمان می برد. برای من ، بیش از 20 سال طول کشید. اما هر بازپرداخت ، اشتباه و راه اندازی مجدد این سفر را انجام داده است – و این نسخه از استارتاپ – بی نهایت بیشتر و واقعی تر است.
آماده هستید تا سقف درآمد خود را بشکنید؟ با ما در سطح UP ، کنفرانسی برای رهبران جاه طلب مشاغل برای باز کردن فرصت های رشد جدید بپیوندید.
https://www.entrepreneur.com/starting-a-business/what-my-first-failed-startup-taught-me-and-how-i/492936