آیا من با قلبم رهبری می کنم؟ در اینجا نکته ای برای رهبران معتبر وجود دارد
نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.
یک تصور غلط در تجارت وجود دارد که شما می توانید یا افراد یا عملکرد محور باشید ، اما هر دو نیست. این تفکر فقط ناقص نیست. خطرناک است هنگامی که بشریت را برای پیروزی های کوتاه مدت قربانی می کنید ، خطر بیگانه کردن افرادی را دارید که تجارت شما را ارزش کاری برای شروع کار داشته اند.
من این تنش را دست اول در صنایعی مانند مراقبت های بهداشتی و دامپزشکی مشاهده کرده ام ، جایی که فشار عملکرد در حال افزایش است و منجر به تمرکز شدید بر بهینه سازی حاشیه سود می شود. برای رسیدن به آنجا ، بسیاری از رهبران به طور پیش فرض به سبک های مدیریت بی رحمانه ، اولویت بندی رشد یا کارآیی ، غالباً به ضرر افرادی که از اشتیاق و دلسوزی خود پیروی می کنند – به آن خطوط کار می پردازند.
من به عنوان یک مدیرعامل مراقبت های بهداشتی فصلی که با موفقیت چندین شرکت را مقیاس داده است ، می دانم که راه بهتری وجود دارد. من مدتهاست که رهبری تحت رهبری قلب را تمرین کرده ام ، رویکردی که همدلی ، اعتماد و خدمات را بدون قربانی کردن عملکرد شغلی متمرکز می کند. دستیابی به اهداف تجاری تهاجمی بدون استفاده از رویکرد “فرماندهی و کنترل” امکان پذیر است: شرکت هایی با رهبران که افراد خود را در اولویت قرار می دهند تا بتوانند از مشتریان بهتر مراقبت کنند ، 4.2 برابر بیشتر از همسالان خود فراتر می روند و به طور متوسط 30 ٪ رشد درآمدی بالاتر می روند.
مسیر عملکرد مالی قوی تر و رشد پایدارتر تجارت با مردم آغاز می شود. در اینجا چگونه است.
وقت خود را برای درک کسانی که در حال انجام کار هستند
دیدن رشد به عنوان شماره در صفحه گسترده بسیار آسان است ، اما درک افراد در پشت سود به رهبران این امر را به خود می دهد. از این گذشته ، مردم تمایل به ترک شرکت ها ندارند. آنها فرهنگ های سمی یا مدیران بد را ترک می کنند.
وقتی به عنوان مدیرعامل به یک تجارت می پیوندم ، من اغلب در کنار یک بنیانگذار پرشور کار می کنم که به نقش جدیدی تبدیل می شود. بیشتر اوقات ، من همچنین تیم ها را بازسازی می کنم و از افراد جدید استقبال می کنم. در یکی از شرکت های بهداشت و درمان که من برای تحکیم سریع شیوه های جدید وارد شدم ، 17 معاملات را در 2.5 سال انجام دادیم. این یک تغییر عظیم بود و می توانست فاجعه بار باشد.
خوشبختانه ، با استفاده از رویکرد قلب به من اجازه داد تا سریع با آنها ارتباط برقرار کنم. من اول گوش کردم من س questions ال کردم من با کنجکاوی ، وضوح و حتی آسیب پذیری نشان دادم. این باعث اعتماد به نفس مردم شد که من بهترین علاقه های خود را با قلب داشتم و به من اجازه داد تا اعضای تیم را با اصطکاک بسیار کمتری به نقش های جدید منتقل کنم.
اعتماد شتاب دهنده واقعی است. در سازمانهای معتبر بالا ، کارکنان 250 ٪ انگیزه بیشتری دارند ، 41 ٪ میزان غیبت کمتری دارند و 50 ٪ کمتر از آن خارج می شوند. این منجر به تعامل بیشتر ، خلاقیت و بهره وری در سراسر صفحه می شود.
و حفظ به دنبال اعتماد است. وقتی احساس می کنند با تیم خود ارتباط برقرار می کنند و از طرف رهبران خود ارزش دارند ، مردم به احتمال زیاد در نقش خود باقی می مانند. هنگامی که کار بیش از حد معامله می شود ، انگیزه ماندن محو می شود.
مرتبط: چرا هیچ کس وبلاگ شرکت شما را می خواند – و چگونه آن را اصلاح کنید
فرهنگی را بسازید که مردم بتوانند شکوفا شوند
قبل از ورود به مراقبت های بهداشتی ، من به عنوان یک بانکدار سرمایه گذاری کار کردم. من فقط یک سال را در این نقش گذراندم ، اما به لطف یک فرهنگ در دسترس بودن 24/7 و انتظار برای کار در هفته های 100 ساعته ، عرشه های زمین و مدل های اکسل ، بیشتر شبیه یک دهه بود. برای بدتر شدن اوضاع ، استخدامهای جدید به سادگی به سمت عمق پرتاب می شدند و انتظار می رفت شنا کنند – یا غرق شوند.
این نقش تأثیر بسزایی در رویکرد رهبری من داشت و تمایل من را برای توسعه فرهنگ های کاری-حتی در صنایع سود محور تقویت کرد. فرهنگ فقط یک مفهوم خوب نیست. این زیرساخت هایی است که یک تجارت را حفظ می کند ، به خصوص در محل کار با رشد بالا و پر فشار. هنگامی که رهبران محیط هایی را ایجاد می کنند که افراد احساس حمایت ، احترام و توانمندسازی می کنند ، عملکرد به طور طبیعی دنبال می شود و مشاغل خدماتی در نتیجه رشد می کنند.
مرتبط: 4 راه برای کمک به استخدامهای سطح ورودی در محل کار
خودتان را هم بشناسید
رهبری قوی از درون شروع می شود. من مطمئن هستم که من تنها مدیرعامل نیستم که تصمیم به نگه داشتن چالش های مربوط به سرمایه گذار برای خودشان گرفتم. در یک مثال ، موانعی وجود داشت که چگونه من در محل کار حاضر شدم ، اما همکارانم نمی دانند که چرا تا اینکه سرانجام در مورد آن باز شدم. وقتی سرانجام به اشتراک گذاشتم ، پاسخ آنها مرا شگفت زده کرد: آنها مشتاق کمک بودند. این حمایت به من یادآوری کرد که آسیب پذیری ضعف نیست ، بلکه اعتماد به عمل است.
خودآگاهی ابزاری قدرتمند است. روند شخصی من شامل یک عادت دیرینه از روزنامه نگاری ، نوشتن نامه های بازتابنده و درخواست بازخورد است. این عادت ها به من کمک کرده اند تا الگوهای را تشخیص دهم ، احساسات را تنظیم کنم و با هم ارتباط برقرار کنم. شما لازم نیست این کار را به روش من انجام دهید ، اما هر رهبر از ایجاد تسلط عاطفی سود می برد.
در محیط های پر فشار مراقبت های بهداشتی و خدمات دامپزشکی (همراه با بسیاری از بخش های دیگر) ، درگیری صمیمانه با دیگران به سادگی اختیاری نیست. اینگونه است که تیم ها را تراز ، انگیزه و انعطاف پذیر نگه می دارید. و شناخت خود به شما کمک می کند تا در لحظه های بحران ، تصمیم گیری مهم یا اجرای استراتژیک تنظیم کنید.
بهترین رهبران می دانند چه موقع باید قاطعانه به جلو بروید و چه موقع باید به گوش دادن بپردازند. آنها بشریت را با خود حمل می کنند ، حتی تحت فشار ، و محیط هایی را ایجاد می کنند که افراد بهترین کار خود را انجام می دهند. آنها درک می کنند که سود نیز باید در آنجا باشد ، و این که وقتی افراد را در اولویت قرار می دهید ، عملکرد در نهایت به دنبال می آید.
بنابراین از خود بپرسید: اگر با همدلی به عنوان یک استراتژی رفتار کنید ، نه یک مهارت نرم ، چه چیزی تغییر خواهد کرد؟ شانس این است که تیم شما – و خط اصلی شما – از شما تشکر می کنند.
یک تصور غلط در تجارت وجود دارد که شما می توانید یا افراد یا عملکرد محور باشید ، اما هر دو نیست. این تفکر فقط ناقص نیست. خطرناک است هنگامی که بشریت را برای پیروزی های کوتاه مدت قربانی می کنید ، خطر بیگانه کردن افرادی را دارید که تجارت شما را ارزش کاری برای شروع کار داشته اند.
من این تنش را دست اول در صنایعی مانند مراقبت های بهداشتی و دامپزشکی مشاهده کرده ام ، جایی که فشار عملکرد در حال افزایش است و منجر به تمرکز شدید بر بهینه سازی حاشیه سود می شود. برای رسیدن به آنجا ، بسیاری از رهبران به طور پیش فرض به سبک های مدیریت بی رحمانه ، اولویت بندی رشد یا کارآیی ، غالباً به ضرر افرادی که از اشتیاق و دلسوزی خود پیروی می کنند – به آن خطوط کار می پردازند.
من به عنوان یک مدیرعامل مراقبت های بهداشتی فصلی که با موفقیت چندین شرکت را مقیاس داده است ، می دانم که راه بهتری وجود دارد. من مدتهاست که رهبری تحت رهبری قلب را تمرین کرده ام ، رویکردی که همدلی ، اعتماد و خدمات را بدون قربانی کردن عملکرد شغلی متمرکز می کند. دستیابی به اهداف تجاری تهاجمی بدون استفاده از رویکرد “فرماندهی و کنترل” امکان پذیر است: شرکت هایی با رهبران که افراد خود را در اولویت قرار می دهند تا بتوانند از مشتریان بهتر مراقبت کنند ، 4.2 برابر بیشتر از همسالان خود فراتر می روند و به طور متوسط 30 ٪ رشد درآمدی بالاتر می روند.
بقیه این مقاله قفل شده است.
به کارآفرین بپیوندیدبا امروز برای دسترسی
https://www.entrepreneur.com/leadership/am-i-leading-with-my-heart-heres-a-tip-for-authentic/494440