چرا تعادل کار و زندگی بیش از حد ارزیابی می شود-و در عوض چه چیزی را دنبال کنید
نظرات بیان شده توسط همکاران کارآفرین خودشان هستند.
تعادل این کلمه به خودی خود تصاویری از مقیاس کاملاً تراز شده را بیرون می کشد ، و هیچ یک از طرفین در هر جهت خیلی دور نیستند. با این حال ، دستیابی به تعادل هرگز احساس دشواری نشده است. براساس گزارش دولت در سال 2024 GALLUP در مورد محل کار ، 41 ٪ از کارمندان در سطح جهان گزارش می دهند که استرس روزانه را تجربه می کنند – بالاترین سطح گالوپ تاکنون ثبت کرده است.
واقعاً زندگی در تعادل چیست؟ آیا این کمی از این و کمی از آن است – سازش در جایی که هیچ یک از طرفین کافی نمی شود؟ آیا تلاش برای تعادل در نهایت وضعیت از دست دادن را ایجاد می کند؟ شاید این چیزی کاملاً متفاوت باشد – یک وضعیت عمیقاً شخصی که با تحول و جریان اولویت های ما شکل می گیرد.
مرتبط: تعادل کار و زندگی یک دروغ است-در اینجا 4 راه برای سرمایه گذاری کامل در هر دو وجود دارد
ماهیت تعادل
تعادل اغلب به عنوان درصد زمان صرف شده برای کار و زندگی تصور می شود ، اما آیا این تعریف بسیار ساده است؟ یک مدیر اجرایی را تصور کنید که 70 ٪ از وقت خود را صرف کار می کند اما از نقش حرفه ای خود احساس تحقق و انرژی می کند. آنها را با کسی که مقدار مساوی (50 ٪) از زمان را برای تعقیب شخصی و حرفه ای صرف می کند ، مقایسه کنید اما هنوز احساس تخلیه و بی تحرک می کند.
در مورد شخصی که بیشتر اوقات برای تهیه آن کار می کند ، آیا تنها 20 ٪ از زمان خانه است اما با کسانی که دوستشان دارند زمان فوق العاده ای دارد و همچنین در کار راضی است؟ آن را با شخصی که مسئولیت های حرفه ای خود را در کار دو روز از کار خارج می کند مقایسه کنید اما در محیط شخصی خود ناراضی است. چه کسی واقعاً در تعادل است؟
حقیقت این است که تعادل نسبی است. این فقط مربوط به تخصیص زمان نیست بلکه کیفیت و شادی حاصل از هر طرف مقیاس است. پر رونق یک شخص ممکن است شبیه فرسودگی دیگری باشد ، و این طبیعی است. نکته اصلی در تعریف تعادل برای شما نهفته است – نه همکاران ، رئیس یا هنجارهای اجتماعی مصنوعی.
فراتر از مقیاس
اگر تعادل مربوط به تقارن نیست ، شاید مربوط به تراز باشد. در نظر بگیرید که چگونه ما ارزش تعادل خود را تعیین می کنیم. همه جنبه های زندگی برای همه وزن برابر ندارند. از نظر برخی ، خانواده ممکن است بر مقیاس خود مسلط شوند. برای دیگران ، این جاه طلبی شغلی است. و آنچه امروز ما ارزش قائل هستیم ممکن است چیزی نباشد که بعداً ارزش قائل هستیم. ما ممکن است در طی یک مرحله از زندگی خود بیشتر از زمان زندگی خود را با خانواده ارزیابی کنیم یا اولویت بندی کنیم. وقتی وقت و انرژی خود را با آنچه واقعاً ارزش قائل هستیم ، هماهنگ می کنیم ، حتی اگر مقیاس “نامتعادل” برای افراد خارجی باشد ، احساس هماهنگی می یابیم.
دیدگاه دیگر دیدن تعادل به عنوان یک سوال شادی است. چه می شود اگر ایده تعادل کاملاً ناپدید شود وقتی شادی به راهنمای ما تبدیل می شود؟ اگر بیشتر کارهایی را که انجام می دهیم – چه در محل کار و چه در خانه – دوست داریم ، آیا تقسیم زمان اهمیت دارد؟ یک روز پر از کارهای هدفمند و روابط معنی دار ، روزی است که صرف نظر از ترکیب آن ، به خوبی سپری می شود.
نحوه گذراندن وقت خود انتخاب ماست. این را در نظر بگیرید: به نوعی ، “من نمی توانم” هنگام پاسخ دادن به اینکه آیا می توانیم یا نتوانیم در چیزی شرکت کنیم ، نادرست است. “من نمی توانم در بازی فوتبال دخترم شرکت کنم زیرا یک جلسه دارم” نادرست است. منظور شما این است که بگویید این است: “من در بازی فوتبال شرکت نخواهم کرد ، زیرا می خواهم در یک جلسه مهم تجاری باشم.”
خود را مجبور کنید که “من نمی توانم” را با “من انتخاب نمی کنم” جایگزین کنید و ببینید که چگونه این احساس را می کند – ممکن است انتخاب کنید که چگونه وقت خود را به طور متفاوتی بگذرانید. هنگامی که متوجه شدید که انتخاب های شما مال شما است و نه دنیای اطراف شما ، انتخاب های بهتری خواهید داشت که هارمونی را به همراه می آورد.
سرانجام ، تعادل اغلب در مورد کیفیت بیشتر از کمیت است. صرف وقت زیادی برای کاری ، تحقق آن را تضمین نمی کند. سرمایه گذاری در لحظات کوتاه اما عمیقاً معنی دار با خانواده ممکن است “متعادل تر” از کسی باشد که تمام آخر هفته را در خانه می گذراند اما از نظر عاطفی غایب است. به همین ترتیب ، عمدی در محل کار می تواند ساعات طولانی را به تجربیات پاداش تبدیل کند. حضور واقعی اهمیت دارد.
مرتبط: ماندن در بالای بازی خود: تغییر از تعادل کار و زندگی به حداکثر رساندن زندگی
با توجه به نیازهای تیم خود
تعادل فقط یک پیگیری فردی نیست بلکه در مورد تقویت یک محیط حمایتی برای تیم شما است. به طور مرتب با اعضای تیم خود وارد شوید. آیا آنها خوشحال هستند؟ آیا نیازهای آنها برآورده می شود؟ یکی از ابزارهای قدرتمند برای کشف این موضوع “مصاحبه ماندن” است ، مفهومی که توسط بورلی کای قهرمان شد. بر خلاف مصاحبه های خروجی ، که خیلی دیر می آیند ، مصاحبه های ماندن مکالمه های پیشگیرانه ای هستند که به کشف آنچه اعضای تیم را درگیر می کند و چه چیزی ممکن است آنها را از بین ببرد ، کمک می کند.
از آنها بپرسید ، “آیا از کار خوشحال هستید و چه کاری می توانم انجام دهم تا کارها بهتر شود؟” با گوش دادن فعال و پذیرایی از نیازهای فردی تیم خود ، محیطی را ایجاد می کنید که انرژی جمعی و بهزیستی بتوانند شکوفا شوند.
ذهنیت ورزشکار تجارت
من به عنوان یک مربی اجرایی که با صدها رهبر ارشد کار می کند ، مشاهده کردم که کسانی که انرژی خود را حفظ می کنند و از فرسودگی خودداری می کنند ، یک ذهنیت “ورزشکار تجاری” را اتخاذ می کنند. ورزشکاران بی پایان تمرین نمی کنند. آنها استراحت می کنند ، بهبود می یابند و به بدن خود گوش می دهند. به همین ترتیب ، رهبرانی که در دراز مدت برتری دارند می دانند چه موقع باید به جلو فشار بیاورند و چه موقع به عقب برگردند.
این طرز فکر در حدود سه اصل اصلی می چرخد. اولی خودآگاهی است: به طور مرتب ارزیابی آنچه شما را تخلیه و دوباره می کند. دوم بهبودی عمدی است و این به معنای اولویت بندی فعالیتهایی است که انرژی ذهنی ، عاطفی و جسمی شما را شارژ می کنند.
سرانجام ، رهبران به شیوه های تاب آوری مانند ذهن آگاهی ، ورزش و ارتباطات اجتماعی معنی دار متکی هستند تا از استرس عقب نشینی کنند. با هم ، این شیوه ها یک رویکرد پایدار برای حفظ انرژی و تمرکز بر مسافت طولانی ایجاد می کنند.
آیا اصطلاح “تعادل کار و زندگی” است؟
شاید کل مفهوم تعادل کار و زندگی ناقص باشد. به جای تلاش برای تعادل اسطوره ای ، اگر ما بر ادغام کار و زندگی در یک کل منسجم و شاداب تمرکز کنیم ، چه می شود؟ این ادغام اذعان می کند که زندگی حرفه ای و شخصی ما عمیقاً در هم تنیده است. با در آغوش گرفتن این واقعیت ، می توانیم زندگی را انجام دهیم که هر دامنه از دیگری پشتیبانی و تقویت کند.
لورا فی ، سردبیر اجرایی در BTS توضیح می دهد: “ادغام زندگی و زندگی تعادل را به عنوان یک محصول جانبی تقویت می کند.” “این به معنای تقسیم سخت کار و زندگی شخصی نیست بلکه در مورد ایجاد سیستم هایی است که به آنها اجازه می دهد تا یکپارچه شوند و یکپارچه شوند.” اعتماد برای کار کردن این رویکرد ضروری است: “کارفرمایان باید به مردم این آزادی را بدهند که وقت خود را بدون مدیریت یا ترس از قضاوت مدیریت کنند.”
یک اصل راهنمایی از سنگاپور
یک لحظه مهم در سفر من برای درک تعادل در یک کنفرانس YPO در سنگاپور رخ داد. در اتاقی پر از هزاران مدیرعامل و بنیانگذار ، ما به یک سخنران اصلی گوش دادیم (آرزو می کنم نام او را به خاطر بیاورم) که در بستر مرگ هزاران نفر نشسته بود و در لحظه های پایانی خود به آنها راحتی می داد. گوینده یک حقیقت عمیق را به اشتراک گذاشت: در پایان زندگی ، مردم تقریباً جهانی همان دو سؤال را می پرسند: “آیا من به اندازه کافی دوست داشتم؟” و “آیا من به اندازه کافی دوست داشتم؟”
این بینش به عنوان یک اصل راهنما برای من بوده است. وقتی در هر دو طرف مقیاس – شخصی و حرفه ای تأمل می کنم – از خودم می پرسم که آیا عشق ، ارتباط و هدف کافی را ایجاد می کنم و تجربه می کنم. این چشم انداز تعادل را به عنوان پیگیری آنچه واقعاً مهم است و نه یک تقسیم زمان سفت و سخت ، تعادل برقرار می کند.
مرتبط: تعادل کار و زندگی شما را دیوانه می کند؟ ادغام کار و زندگی جایگزین عاقلانه است
فراخوانی برای عمل
بنابراین ، چگونه می توانید از فرسودگی به تعادل حرکت کنید؟ برای شروع این مراحل را بردارید:
اولویت های خود را تعریف کنید
وقت بگذارید تا در مورد آنچه برای شما مهم است تأمل کنید. آن را بنویسید اغلب آن را مجدداً مورد بررسی قرار دهید.
شادی را اندازه بگیرید ، نه ساعت ها
روز خود را بر اساس لحظاتی که باعث خوشحالی یا تحقق شما شده است به جای اینکه نحوه تقسیم وقت خود را ارزیابی کنید ، ارزیابی کنید.
ابزار انرژی خود را بسازید
فعالیتهایی را که به شما انرژی می بخشد شناسایی کرده و آنها را به بخش های غیر قابل مذاکره از روال خود تبدیل کنید. با تمرینات آزمایش کنید تا زمانی که پیدا کنید چه کار می کند.
با تیم خود درگیر شوید
چک های منظم را انجام دهید و ابزارهایی مانند “مصاحبه ماندن” را در نظر بگیرید تا نیازها و آرزوهای منحصر به فرد تیم خود را درک کنید.
همانطور که در این سفر شروع می کنید ، به یاد داشته باشید که تعادل یک مقصد نیست بلکه یک روند پویا است. خود را برای شکست تنظیم نکنید. اوقات سختی و بهتر خواهد بود. مقیاس ها نوک می شوند ، زندگی تکامل می یابد و شما نیز خواهید بود. هدف کمال نیست بلکه زندگی سرشار از هدف ، شادی و مقاومت است. امروز شروع کنید – زندگی را انجام دهید که شما را در محل کار و فراتر از آن به شما الهام می دهد.
https://www.entrepreneur.com/leadership/why-work-life-balance-is-overrated-and-what-to-pursue/486651